کتاب سرگذشت ملال انگیز/ مدتی هر دو ساکت بودیم. کاتیا آهسته آهسته دست به زلفش برد و موهایش را جمع و جور کرد، کلاهش را به سر گذاشت، بعد نامه ها را مچاله کرد و در کیف گذاشت...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir