کتاب لبنانزدگی نوشته سیدحسین مرکبی، سفری به سرزمین لبنان است که در قالب یک سفرنامه تأثیرگذار نوشته شده است. این اثر، یکی از معدود سفرنامههای ایرانی درباره لبنان است که علاوه بر توصیف جنبههای اجتماعی و تاریخی، به زیباییهای فرهنگی این کشور نیز میپردازد. مرکبی با نگاهی تیزبین و زبانی روان، تجربههای شخصی خود از این کشور را با روایتهای تاریخی و تحلیلهای اجتماعی ترکیب میکند.
کتاب با شرح سفر نویسنده به لبنان آغاز میشود و به مرور خواننده را در دل شهرها و مناظر لبنان، از ضاحیه تا صور و مدیترانه، غرق میکند. او در کنار توصیف طبیعت و فضاهای اجتماعی لبنان، روایتی از تاریخ این کشور ارائه میدهد. مرکبی با زبانی صمیمی و دقیق، شرایط جنگزده و محرومیتهای لبنان را تصویر میکند و در عین حال از امید و مقاومت مردم این سرزمین سخن میگوید.
بخشهایی از کتاب به شخصیت برجسته امام موسی صدر و ارتباط عمیق او با لبنان اختصاص دارد. نویسنده تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که چگونه امام موسی صدر، که از چهرههای برجسته حوزه علمیه قم بود، لبنان را برای فعالیتهای خود برگزید. این قسمت از کتاب، خواننده را با شرایط اجتماعی، مذهبی، و سیاسی لبنان در دهههای پیش آشنا میکند و نقشی که امام موسی صدر در انسجام و ارتقای شیعیان لبنان ایفا کرد، برجسته میسازد.
مرکبی در کنار روایت تاریخ و شخصیتها، جزئیات سفر خود را نیز با نگاهی توصیفی و شاعرانه به تصویر میکشد. از ونهای خطی جنگزده گرفته تا ساحل زیبای مدیترانه، نویسنده همواره تلاش میکند تضادهای لبنان را به نمایش بگذارد؛ کشوری که از یک سو با فقر و مشکلات اجتماعی روبهروست و از سوی دیگر، سرشار از طبیعت و فرهنگ است.
لبنانزدگی برای علاقهمندان به سفرنامهنویسی، مطالعات اجتماعی و تاریخی، و شناخت فرهنگ و سیاست خاورمیانه، بهویژه لبنان، مناسب است. این کتاب میتواند برای کسانی که به تاریخچه امام موسی صدر و تأثیرات او در لبنان علاقهمندند، منبعی ارزشمند باشد. همچنین، علاقهمندان به نگاهی نزدیک و انسانی به زندگی مردم لبنان در شرایط دشوار، میتوانند از این اثر بهره ببرند.
سیدحسین مرکبی با ترکیب روایتهای تاریخی، تحلیلی و شخصی، توانسته اثری خلق کند که علاوه بر مستندسازی، خواننده را به تفکر درباره چالشها و زیباییهای لبنان وامیدارد. این کتاب نهتنها روایتی از یک سفر، بلکه پلی میان دو فرهنگ و بستری برای درک عمیقتر از لبنان و نقش چهرههای تأثیرگذاری چون امام موسی صدر است.
ساعت یازده با خانم صدر در صور قرار داریم. از حوالی هشت بیدار میشویم و مهیای حرکت. از نزدیک مدینةالملاهی یا همان شهربازی نیولاند ضاحیه نیمدربست میگیریم تا میدان سفارت ترکیه، پایانۀ ونهای خطی جنوب. وقتی میگویم ون شما خودتان در جنگزدهترین حالت ممکن تصورشان کنید. از آنها که حتی نمیشود فهمید بدنه یا روکش صندلیهایشان چه رنگی بوده است. تا خود صور همه خوابند. اما من فقط چشم دوختهام به مدیترانۀ دلربا. نمیتوانم حتی لحظهای چشم بردارم.از وقتی یادم میآید از خودم پرسیدهام آخر سیدموسی را با لبنان چهکار؟! بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. لبنان مانند یک نوزاد نارس بود. هیچ تفاوتی هم با تکهپارههای دیگر عثمانی نداشت جز اینکه از همه کوچکتر، ناتوانتر و بیچارهتر بود. فقط شانزده سال از استقلال لبنان میگذشت. هیچکدام از عوامل قدرت را نیز نداشت و هنوز که هنوز است ندارد؛ نه خاک وسیع، نه جمعیت زیاد، نه منابع زیرزمینی، نه حتی دین و زبان واحد. لبنان کشور 5/1 میلیونی نارس نیمهجانی بود با اقلیتی چند صد هزارنفری از شیعیان. بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. آخر سیدموسی را به لبنان چهکار؟! سیدموسی صدر، فرزند درسخوان زعیم حوزۀ علمیۀ قم بود. شاگرد علامۀطباطبائی بود. اولین آخوند دانشگاهدیدۀ ایران بود. کسی بود که درس خارج را در قم با سیدموسی شبیری زنجانی و سید محمدحسین بهشتی مباحثه میکرد. او بود که بذر رهیافتهای اقتصادی اسلام را در ذهن سید محمدباقر صدر، پسرعمویش کاشت که بعدها تبدیل شد به اقتصادنا. سیدموسی صدر امید قم بود. اگر قم میماند... ولش کن، حالا که نماند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir