به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







سلسله مباحث معرفت دینی - کربلا شناسی 1 - کربلا مبارزه با پوچی ها









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

درباره کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها:

کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها حاصل مجموعه ای از سخنرانی های استاد طاهرزاده است که تحت عنوان «کربلا؛ مبارزه با پوچی ها» در محرم سال های 1419 و 1420 ق (1377 و 1378 ش) ایراد گردیده و از نوار پیاده شده است. در عین تنظیم و ویرایش، سعی بر آن بوده که فضای سخنرانی و حالت حضوری آن محفوظ بماند، تا خواننده صِرفاً نظاره گر حادثه نباشد، بلکه خود را در صحنه و در کنار امام حسین (ع) و سایر یاران حضرت احساس کند. کتاب حاضر صِرفاً به نقل حادثة کربلا نپرداخته، بلکه سعی بر نگرش تحلیلی به واقعه دارد.

کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

اگر به دنبال پیدا کردن نکاتی ناب درباره واقعه کربلا هستید و می‌خواهید جرعه‌ای از دریای معرفت این قیام را چشیده باشید این کتاب را بخوانید. نویسنده ابتدای کتاب نکاتی را مطرح کردند که بسیاری از افراد با آن‌ها آشنا نیستند. شما می‌دانستید به لحاظ تاریخی امام حسین علیه السلام مقابل جریان اموی - رومی قیام کردند، نه صرفا اموی؟! میخواهید با جریان کفر مواجهه‌ی حسینی داشته باشید؟ این سوال بسیاری از ماست که در این کتاب به آن پاسخ داده شده. اصغر طاهرزاده در کتاب‌ش مواجهه‌ی حسینی را به نوعی پذیرش فعل امام آنگونه که هست معرفی می‌کند و در راه این پذیرش از هیچ چیز نترسیم!

بخشی از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها:

کربلا، فرهنگی است که شکست را در قلب و روان فرماندهان ظالم و به ظاهر فاتح جاری میسازد و وجدان‌های خفته را بیدار میکند و سستی را در دست و زبان سرمستان دیروز جاری می‌کند. این‌ها دیگر دستشان به هیچ کاری نمیرود، چون دلشان از همه‌چیز سرخورده است، دیگر نه خودشان، خود را میپذیرند و نه همسر و فرزندانشان آنها را میپذیرند. در حالی‌که زندگی با بزرگواری، شهادت با بزرگواری و اسارت با بزرگواری، معنی کربلاست؛ دشمنِ چنین فرهنگی حتماً زبون است و از خود شکست خورده، چه رسد به شکست در مقابل دیگران، فقط باید فهمید پیروزی یعنی چه، و شکست یعنی چه، تا قبل از هر کاری، پیروزی خود را و شکست دشمن را بشناسیم.
تاریخ گواه است که خود یزید گفت: «خدا عبیدالله را بکشد، من نمیخواستم حسین را بکشم!» در جای دیگر میگوید: «حاضر بودم یکی از فرزندان من کشته شود، ولی حسین کشته نشود».

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه