«در کمین گل سرخ» زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی به قلم محسن مؤمنی است. روایت بخشهای پیش از انقلاب زندگی سپهبد از کتاب «خاطرات سپهبد شهید صیادشیرازی» و بخشهای مربوط به کردستان و سالهایی از جنگ از کتاب «ناگفتههای جنگ» و بخشهای پایانی جنگ از کتاب «یادداشتهای ویژه شهید صیادشیرازی» انتخابشده است. روایت نویسنده نیز علاوه بر منابع یادشده، مبتنی است بر ساعتها گفتوگو و تحقیق و استفاده از منابع مکتوب.
کتاب در کمین گل سرخ زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی است. مرجان، گلبرگ آن گل سرخ است؛ گلسرخی به نام علی صیاد شیرازی که دمی عطری خوش پراکند و رفت؛ و مرجان نام دختر اوست که عقبافتاده ذهنی بوده و تا صفحات پایانی «در کمین گل سرخ» هیچ نامی از او نیست؛ چراکه پدرش در کوران جنگ چنان نگران همه فرزندان ایرانزمین بوده که نمیتوانسته تنها به فرزند خود بیندیشد.
«علی آن شب همراه خواهر بزرگش که از دره گز آمده بود، به حرم رفت. اینکه در آن شب در آنجا چه گذشت و علی چه گفت و چه شنید، تنها خدا میداند و بس؛ اما همان شب در تهران، خیابان دیباجی، همسایگان او چند مورد رفتوآمد مشکوک دیده بودند. پیکانی در آن نیمهشب چند بار طول خیابان را پیموده بود. رفتگر شهرداری را دیده بودند که ناشیانه خیابان را جارو میکرده و حرکات و نگاههایش غیرعادی بوده و... اما در مشهد، علی هنگامی از حرم برگشت که آفتاب صبح جمعه تابیده بود. او سر راهش نان سنگک و پنیر و خامه گرفته بود؛ مانند همیشه خود بساط صبحانه را پهن کرده و بعد پدر و مادرش را دعوت به صبحانه کرده بود. بعد گویی که عجله داشته باشد، به سراغ بستگانش رفته بود و تا ظهر به خانه اغلب آنها سرکشیدِ بود. حتی آنها میگویند انگار از سرنوشت خود خبر داشته که آنها را نسبت به انجام فرایض دینی و وظایف فردی و اجتماعیشان سفارش میکرده است. سرانجام حدود ظهر بهسوی تهران پرواز کرد.»
محسن مؤمنی قصهنویس است. به همین خاطر روایت زندگی صیادشیرازی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز میکند؛ ازآنجاکه یک سرهنگ حکم بازداشت صیادشیرازی را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد او ضامن جانش میشود. بعد قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع میکند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد. حالا او بهعنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیتهای انقلابی میکند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت میفرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر میرسد جوانان انقلابی اصفهان میخواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیادشیرازی شفاعتش را میکند. باقی قصه خواندنی مؤمنی، خواباندن غائله کردستان است و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیات بزرگ جنگ، حضور مؤثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ داستان ما...
نزدیک ترکه شدند دستور توقف داد و بعد از دادن آرایش تاکتیکی، گفت در همان دامنه بهصورت درازکش بخوابند و کسی بههیچعنوان تیراندازی نکند. آنگاه همراه راهنما بهطرف پل به راه افتاد. چند قدمی بیشتر نرفته بودند که پاهای همراهش شل شد و گفت: من دیگر جلوتر نمیآیم.
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«این نمونهی جالب و بی سابقهای است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم (تا 84/6/7) زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است. و این طبیعی است.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب -که روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی و به قلم آقای محسن مؤمنی است- بدین شرح است:
«این نمونهی جالب و بیسابقهئی است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم (تا 84/6/7) زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است. و این طبیعی است.
البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد او حقاً نمونهئی از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»
البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد. او حقاً نمونهای از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir