کتاب سفر به ولایت عزرائیل متن کتاب (نوشتههای جلال آلاحمد) چیزی در حدود 30 صفحه است. الباقی کتاب اختصاص به مقدمهی مفصل شمس آلاحمد و در انتها نیز ضمائمی متعدد دارد. شمس در بخشی از مقدمه آورده: "جلال در بازگشت از یک سفر چهار ماهه فرنگ، دو هفتهای مهمان دولت اسرائیل بود. سفر چهار ماهه فرنگش از جمعه 6 مهر 1341 تا شنبه 13 بهمن همان سال طول کشید. ... دو هفته پذیرایی اسرائیلیها از 15 تا 28 بهمن سال 1341 انجام میشود که مطابق است با 4 تا 7 فوریه 1963، یعنی پانزده سالی از تاسیس اسرائیل یا کمتر از بیست سال از جنگ جهانی دوم و سقوط هیتلر یهود آزار گذشته. ... [در زمان نوشته شدن این سفرنامه] اسرائیل هنوز مسالهای نشده است یا دست کم هنوز مسالهای نشده است که به جز در حصار مرزهای جغرافیای خویش، کش و قوسهایی را ایجاد کند و دنیا نسبت به این برخوردهای موقتی کوچک منطقهای، ساکت است. تا حمله ژوئن سال 1967 اسرائیل به مصر و اردن و آن جنگ شش روزه، سه چهار سالی باید بگذرد. متن اصلی کتاب با این جملات آغاز میشود: "اول اینکه حکومت یهود در آن سرزمین فلسطین، نوعی ولایت است و نه دولت. حکومت اولیا جدید بنیاسرائیل است بر ارض موعود، نه حکومت ساکنان فلسطین بر فلسطین. و نخستین تضاد ناشی از حضور حکومت اسرائیل، همین است که بیاید؛ ملتی یا قومی یا پیروان دینی یا بازماندگان آن دروازه سبط – به هر تعبیر که میخواهید – در طول تاریخ و سنت و اساطیر، در به دریها کشیده و آرزوها در دل پخته تا عاقبت به صورتی به چنین آرزویی، و در سرزمینی نه چندان فراخواننده و موعود مستقر شده. به جبر زمانه یا به الزام سیاست یا به روشنبینی اولیا یا به حکم اقتصاد و سرمایهگذاری بیدغدغه. که یک به یک را خواهم رسید. و اکنون اگر نه جرات قیاسی با ابراهیم خلیل و داود و سلیمان و موسی علیهم السلام باشد به هر صورت رجال سیاست امروز اسرائیل را به راحتی میتوان اگر نه از انبیا اولیا خواند و مقایسهشان کرد با آن الباقی صد و بیست و چهار هزار پیغمبر اسرائیل که ما از میان همهشان، یخه جرجیس را گرفتهایم و از او نمونهی معجزههای به وقوع نپیوسته را قصد کردهایم. و اینک معجزه به وقوع پیوسته است و بیهیچ لافی در غربتی ..."