هر کدام از ما در جایگاهی نشته ایم و برایمان چه در خانه و اداره و چه در محراب و منبر، اشتغال و فعالیتی است. گاه به آنچه امروز داریم، قانع ایم و خیال می کنیم همان نهایت و غایتی است که می توانیم تأمین کنیم. این در صورتی است که به محدودیت در انسان معتقد یاشیم، انسان گرچه استعداد هایش محدود است، ولی با ترکیب آنها نامحدود و بی نهایت می شود، هیچ گاه جایگاهی را که داریم نقطه ی آخر نخواهیم دانست؛ که حروف الفبا در ترکیب با هم بی نهایت کلمه و بی نهایت جمله به وجود می آورند؛ استعداد های انسان هم در ترکیب با یکدیگر، بی نهایت استعداد می آفرینند. آدمی که به ماهی چند هزار تومان حقوق و یک زن و بچه و برو بیایی و احیاناً یک عنوان روشنفکری و چند جلسه ی سخنرانی قانع است، دیگر چه می خواهد؟! اگر به این حد قانع باشد، طبیعی است که حرکتی نکند، طبیعی است که در رکودش بگندد. اگر به طهارت آب پاک چشمه ها و اشک پاک ابر ها هم که باشد، می گندد؛ که گندیدن ضرورت است. کفر متحرک به اسلام می رسد، ولی اسلام راکد، پدر بزرگ کفر است. سلمان ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آنها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد. کفری که با حرکت ما همراه باشد، وحشتی ندارد. وحشت آنجایی است که با رکودها پیوند خورده باشیم
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir