به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۲۵۰٬۰۰۰
۲۲۲٬۵۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







یادت باشد: شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر شهید









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

 کتاب "یادت باشد" نوشتهٔ محمدرسول ملاحسنی است که به روایت داستان زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی می‌پردازد. این کتاب یکی از آثار ادبیات دفاع مقدس و مقاومت اسلامی است که به شکل خاطره نگاری نوشته شده است.
 خلاصه‌ای از کتاب: کتاب "یادت باشد" داستان زندگی حمید سیاهکالی مرادی از دوران کودکی تا زمان شهادتش را روایت می‌کند. این کتاب شامل خاطرات و رویدادهایی است که توسط همسر شهید، هم‌رزمان و دوستان او بیان شده است. در این کتاب، نویسنده تلاش کرده است تا جنبه‌های مختلف شخصیت شهید مرادی، از جمله شجاعت، ایمان، و از خودگذشتگی او را به تصویر بکشد. همچنین، نویسنده به توصیف شرایط جنگی و چالش‌های مدافعان حرم در سوریه نیز پرداخته است.

درباره کتاب یادت باشد

حمید از پاسداران تیپ 82 سپاه حضرت صاحب الامر (عج) بود که در حین انجام ماموریت مستشاری در پاییز 94 به درجه شهادت نائل آمد. این کتاب گلچینی از مجموعه خاطرات همسر این شهید سرافراز از زمان خواستگاری تا شهادت و دوران غربت است. در وصیت نامه اش سفارش کرده بود به عموم جامعه خصوصا بین نظامیان و پاسداران حریم ولایت که « هیچ چیز بالاتر از حسن خلق در رفتار نیست. » از صفات بارز او می توان توجه به نماز اول وقت، خرید تولید داخلی، دستگیری و کمک به فقرا اشاره کرد.

 نکات برجسته: 

روایت صمیمانه و واقعی: کتاب از زبان نزدیکان و هم‌رزمان شهید نوشته شده است که باعث ایجاد ارتباط نزدیک‌تری با خواننده می‌شود.
توصیف دقیق زندگی شهید: کتاب به جزئیات زندگی شخصی و حرفه‌ای شهید مرادی پرداخته و تصویری جامع از او ارائه می‌دهد.
برجسته‌سازی ارزش‌های اخلاقی: کتاب به ترویج ارزش‌هایی همچون شجاعت، ایثار و ایمان می‌پردازد که می‌تواند برای خوانندگان الهام‌بخش باشد.
سبک نوشتاری روان: محمدرسول ملاحسنی با سبکی روان و ساده توانسته است مخاطبان گسترده‌ای را جذب کند.

خرید کتاب یادت باشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

 این کتاب برای کسانی که به ادبیات دفاع مقدس و داستان‌های واقعی علاقه دارند، به‌ویژه جوانان و نوجوانان، می‌تواند جذاب و آموزنده باشد.

کلماتی از متن کتاب یادت باشد

 هنوز شیرینی قبولی دانشگاه را درست مزه‌مزه نکرده بودم که خواستگاری‌های باواسطه و بی‌واسطه شروع شد. به هیچ‌کدامشان نمی‌توانستم حتی فکر کنم. مادرم در کار من مانده بود، می‌پرسید: 'چرا هیچ‌کدوم رو قبول نمی‌کنی؟ برای چی همهٔ خواستگارها رو رد می‌کنی؟' این بلاتکلیفی اذیتم می‌کرد. نمی‌دانستم باید چکار بکنم.
 بعد از اعلام نتایج کنکور، تازه فرصت کرده بودم اتاقم را مرتب کنم. کتاب‌های درسی را یک طرف چیدم. کتابخانه را که مرتب می‌کردم، چشمم به کتاب 'نیمهٔ پنهان ماه' افتاد؛ روایت زندگی شهید 'محمدابراهیم همت' از زبان همسر. خاطراتش همیشه برایم جالب و خواندنی بود؛ روایتی که از عشقی ماندگار بین سردار خیبر و همسرش خبر می‌داد.
 کتاب را که مرور می‌کردم، به خاطره‌ای رسیدم که همسر شهید نیت کرده بود چهل روز روزه بگیرد، به اهل‌بیت؟ علیه‌السلام؟ متوسل بشود و بعدازاین چله به اولین خواستگارش جواب مثبت بدهد.
 خواندن این خاطره کلید گمشدهٔ سردرگمی‌های من در این چند هفته شد. پیش خودم گفتم من هم مثل همسر شهید همت نیت می‌کنم. حساب و کتاب کردم، دیدم چهل روز روزه، آن هم با این گرمای تابستان خیلی زیاد است، حدس زدم احتمالاً همسر شهید در زمستان چنین نذری کرده باشد! تصمیم گرفتم به‌جای روزه، چهل روز دعای توسل بخوانم به این نیت که 'از این وضعیت خارج بشوم، هر چه که خیر است همان اتفاق بیفتد و آن کسی که خدادوست دارد نصیبم بشود'.
 از همان روز نذرم را شروع کردم. هیچ‌کس از عهد من باخبر نبود؛ حتی مادرم. هر روز بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل می‌خواندم و امیدوار بودم خود ائمه کمک‌حالم باشند.

توصیۀ رهبری:

«یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان - زن و شوهر - متولدین دهۀ 70، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف‌شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (س) می‌شود؛ گریۀ ناخواستۀ این دختر، دل او را می‌لرزاند؛ به این دختر - به خانمش - می‌گوید که گریۀ تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد! و آن خانم می‌گوید که من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زن‌هایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمۀ زهرا سرافکنده باشم! ببینید، این‌ها مال قضایای صدسال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال 94 و 95 و مال همین سال‌ها است، مال همین روزهای در پیش روی ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آن‌ها حضور دارد و وجود دارد؛ این‌ها را باید یادداشت کرد، این‌ها را باید دید، این‌ها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی‌شود»؛ نه بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند ازاین‌قبیل. این دو - زن‌وشوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البته آن پسر هم بعد می‌رود شهید می‌شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (س) است. وضعیت این‌جوری است.»

دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1397/06/15

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه