کتاب سفر به جنوب «سفر به جنوب» گزارشی داستانی است از سفری که محمدرضا سرشار در اردیبهشت سال 65 به جنوب کشور داشته و با چند نوجوان رزمنده گفتوشنود کرده است. او طی این سفر، دیدهها و شنیدههایش را در قالب یادداشتهایی گردآوری کرده و به همراه خود آورده است. سرشار که یکی از داستاننویسان نامآشنای ایرانی است در این اثر فضاها و موقعیتها را با مهارت ویژهای توصیف میکند و حال و هوای جنگ را برای مخاطب شرح میدهد تا او به تماشای جنگ از منظر گفتههای نوجوانان بنشیند. وی در این کتاب مقاومت هشت ساله ملت ایران را در برابر دشمنان به تصویر میکشد که چگونه نوجوانان رزمنده با ایمان، همبستگی و مقاومت در برابر تجاوز دشمنان ایستادند و از کشور ایران دفاع کردند. خواننده در این کتاب با محسن، عبدالرحیم، احمدرضا، علیاصغر، باقر و دانشآموزانی آشنا میشود که درس و مدرسه را رها کردهاند و با عشق به میهن به جبهههای جنگ رفتهاند.سرشار افزون بر توصیف موفق فضاها و موقعیتهایی که نوجوانان رزمنده در آن قرار دارند تصویرگر دانشآموزانی است که با لبهایی خندان و چهرههایی مهربان از زمان اعزامشان به جبهه میگویند. آنها با رفتن به جبهه به درس و مدرسهشان لطمه نخورده و حتی از امتحانهایشان نیز عقب نیفتادهاند و از بهترین کتابهایی که خواندهاند میگویند. کتاب «داستان راستان» استاد مطهری بهترین کتابی است که نوجوانان رزمنده به آن اشاره میکنند. سرشار در مصاحبه با نوجوانان رزمنده میگوید این بچههای بسیجی چقدر پاک و صادق و چقدر بی ریا هستند. بزرگترین کارها را دارند میکنند اما حاضر نیستند یک کلمه درباره آن حرف بزنند. اصلا کار خودشان را «کار» به حساب نمیآورند و این بزرگترین مشکل من در این مصاحبههاست. مدتها باید بالا و پایین و این طرف و آن طرف بپرم تا راجع به کارهایشان یک جمله از دهانشان بیرون بکشم. خدا حفظشان کند! خدا این صفت خوب آنها را به همه ما ببخشد. این نویسنده در کتاب «سفر به جنوب»، همپا و همراه نوجوانان رزمنده شده است تا آنها با آسودگی و خلوص تمام، حرفها و دغدغههایشان را برای سرشار و خوانندگان کتاب بیان کنند. قسمتی از کتاب:بزرگترین آرزویت چیست؟ شهادت! برایش صحبت میکنم که اگر قرار باشد همه خوبها به قصد شهید شدن به جبهه بروند، که دیگر کسی نمیماند تا جنگ را به پیروزی نهایی برساند! دیگر کسی نمیماند تا مملکت را بسازد و به پیشرفت برساند! به نظر من، باید به قصد شکست دادن دشمن و پیروزی اسلام به جبهه رفت. منتها، نیتمان این باشد که اگر در این راه شهید شدیم هم، که چه بهتر! خوشبختی دو دنیا را به دست آوردهایم. صفحه 49