کتاب چهل جلوه از ولایت در عاشورا ین کتاب رویکردی عرفانی واقعه کربلا و حوادث روز عاشورا دارد و نگارنده با بضاعت کم خود چهل خوشه از فرض بی پایان عاشورا و کربلا را به عنوان چهل نکته عرفانی برداشت کرده است. مقدمه این کتاب با قلم اخگری به عنون مقالهای مستقل تدوین کرده است که با توجه به زیبایی مقاله و مناسبت آن با کتاب حاضر با اندکی تغییر گنجانده شد و امید میرود که مورد استفاده مشتاقان راه حسین (ع) قرار گیرد. یکی از ویژگیهای ادبیات عرفانی رمزی بودن آن است. از آنجایی که واژگان را یارای آن نیست که مفاهیم بلند عرفانی را در خویش جای دهد و عارف در کشف و شهود نمیداند چگونه هجوم لحظههای ناب را تاب آورد از رمز مدد میجوید تا بدان بتواند گوشهای از دریافتهایش را بیان کند و عیان نماید. نگاهی گذرا به سیر کاربرد واژه مقدس حسین در ادبیات عرفانی فارسی نشان دهنده نمادین و رمزی شدن این نام است و این خود نیز بیانگر عمق معنا و مفهوم این حادثه عظیم و مفاهیم مکنون در آن و وقایع باطنی و مخزون در پوسته ظاهری آن است. برای آن که نویسنده بتواند سیر کاربرد این نام مقدس را بررسی کند این سیر را بر چند دوره تقسیم کرده است: - نام مقدس حسین در نخستین دورههای ادبیات عرفانی - رابطه نمادین عشق و حسین در اشعار سدههای میانی - داستان عشق و حسین (ع) در گنجینه اسرار عمان سامانی - تجلی عاشقانه حسین (ع) در شعر معاصر - عشق و حسین و مقاومت در ادبیات مقاومت این کتاب در باب چهل ولایت پیرامون عاشورا نوشته شده است که عناوین آن عبارتند از: ولایت مظهر عشق الهی، ولایت حلقه اتصال، ولایت و وراثت، ولایت در منزل نور، ولایت در منزل هدایت، ولایت در منزل مسئولیت، ولایت و هجران، ولایت در کعبه، ولایت در منزل توبه، ولایت مدار حق، ولایت و دنیا، ولایت و روز عاشورا، ولایت و خاک کربلا، کربلای ضمیر، ولایت در شب عاشورا، ولایت و قرآن، ولایت و عشق صادق، ولایت و آب، ولایت و شراب طهوری (قمر بنی هاشم (ع))، ولایت و شراب زنجبیلی (حضرت علی اکبر (ع))، ولایت و شراب کافوری (حضرت قائم (ع))، ولایت و شراب سلسبیلی(علی اصغر (ع))، ولایت و رحیق مختوم (عبدالسر بن حسن)، ولایت و شراب تسنیم شهدا، ولایت و یاری کائنات، ولایت و شوق شهادت، ولایت و صبر، ولایت و عزت و افتخار، ولایت و ختامه صیک (زینب کبری (ع))، ولایت و اسارت، ولایت و بلا، ولایت و زیبایی شهادت، ولایت و غربت (مسلم بن عقیل)، خرابه طور سینا، سرسر، ولایت و بکاء، ولایت و شراب ایوبی (امام سجاد (ع))، ولایت و منطق پیروز، ولایت و عبرت آموزی در تاریخ. در بخشی از این کتاب میخوانیم: در تاریخ آنها که بسیار گریه میکردند پنج نفرند. حضرت آدم (ع)، حضرت یعقوب (ع)، حضرت یوسف (ع)، حضرت زهرا (ع) و امام زین العابدین (ع). حضرت آدم (ع) در فراق بهشت آن قدر گریه کرد که بر اثر سوزش اشک در چهرهاش مانند دو نهر گود افتاده بود. یعقوب در فراق یوسف آن قدر گریست که چشمانش نابینا شد و خانوادهاش به او اعتراض کردند و گفتند: به خدا سوگند آنقدر یوسف یوسف میکنی که میترسیم مریض شوی یا بمیری. اما یوسف در زندان آن گریه کرد که زندانیان به تنگ آمدند و گفتند: یا روز گریه کن و شب آرام گیر یا شب آرام بگیر یا شب گریه کن و روز آرام باش. اما حضرت زهرا (ع) آنچنان گریه میکرد که مردم مدینه به تنگ آمدند و گفتند: گریه تو ما آزرده است. لذا حضرت زهرا به مقابر شهدا میرفت و گریه میکرد و شب به خانه بازمیگشت. اما علی بن حسین (ع) چهل سال در عزای پدر گریست. وقتی نبود که غذا برایش بیاورند و او را با دیدن غذا گریه نکند تا آنکه غلامش عرض کرد: پسر پیغمبر میترسم خود را هلاک کنی. فرمود: هرگاه کشتار فرزندان فاطمه (ع) را به یاد میآورم گریه گلویم را میفشارد. سیدبن طاوس در لهوف از امام صادق (ع) روایتی آورده است که حضرت فرمود: زین العابدین حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست، در حالی که روزها را روزه میگرفت و شبها را عبادت میکرد. هنگام افطار غلام آن حضرت غذایش را حاضر میساخت و عرض میکرد: غذایتان را میل فرمایید.