کتاب تو که آن بالا نشستی ؛ کتاب مهدی زین الدین جلد پنجم از مجموعهی از چشمها، خاطرات شهید مهدی زینالدین را از زبان پدر و مادر و هفده نفر از همرزمان و دوستان وی بازگو میکند. خاطراتی که از رضایت پدر و سادگی در رفتار و تلاش برای تأمین معاش از سالهای کودکی میگوید. از مردی که هر وقت دربارهاش میشنیدی، تصویر یک آدم چهل پنجاه ساله توی ذهنت میآمد، ولی وقتی از نزدیک او را میدیدی، یک جوان لاغر و خندهروی بیست و دو ساله بود