کتاب «رمانهای کلاسیک 222: سه تفنگدار» نوشته الکساندر دوما، یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین رمانهای تاریخی و ماجراجویی جهان است که داستان جوانی به نام دارتانیان را روایت میکند که آرزو دارد به جمع تفنگداران پادشاه فرانسه بپیوندد. داستان در قرن هفدهم و در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی فرانسه اتفاق میافتد و حول محور دوستی چهار تفنگدار یعنی دارتانیان، آتوس، پرتوس و آرامیس میچرخد. این چهار نفر با خلق و خوی متفاوت، در کنار هم ماجراهای پرهیجان، توطئهها و نبردهای فراوانی را پشت سر میگذارند. رمان به شکلی زنده و پرجزئیات، زندگی در آن دوره را به تصویر میکشد و به موضوعاتی مثل افتخار، اخلاق، قدرت و وفاداری میپردازد. از نکات برجسته این کتاب، تضاد میان «افتخار» و «اخلاق» است؛ جایی که گاهی دارتانیان ترجیح میدهد به جای دنبال کردن افتخار، کاری اخلاقی انجام دهد، حتی اگر سخت باشد. همچنین دوما در این اثر به نقد قدرتهای حاکم و نزاعهای سیاسی میپردازد و نشان میدهد چگونه خواستهها و امیال چند فرد قدرتمند میتواند سرنوشت بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد. رمان پر از توطئه، حادثه و پیچیدگیهای داستانی است که خواننده را از ابتدا تا انتها جذب میکند و قلم شیرین و جذاب دوما باعث میشود خواننده نتواند کتاب را زمین بگذارد. شخصیتهای اصلی هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند؛ مثلاً آتوس با وقار و هوشمند، پرتوس قدرتمند و آرامیس با ظرافت و زیرکی که هرکدام نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند. به طور کلی، «سه تفنگدار» ترکیبی است از ماجراجویی، دوستی، عشق، توطئههای سیاسی و نقد اجتماعی که در قالب داستانی تاریخی و پرکشش روایت میشود و به همین دلیل یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به شمار میرود.
کتاب «سه تفنگدار» داستان یه جوون پر انرژی و شجاع به اسم دارتانیانه که از خونهش توی یه روستای کوچیک راهی پاریس میشه تا به تفنگداران پادشاه فرانسه ملحق بشه. وقتی میرسه، یه برخورد جالب با سه تفنگدار معروف یعنی آتوس، پورتوس و آرامیس داره و اولش با هم قهر میکنن و قرار میشه دوئل بدن. اما وسط دوئل، سربازهای کاردینال ریشیلیو که دشمن مشترک همهشونه میرسن و باعث میشن این چهار نفر با هم متحد بشن و قول بدن همیشه کنار هم باشن و از هم حمایت کنن. از اینجا ماجراها شروع میشه؛ این چهار تا با هم کلی ماجراجویی و خطر رو تجربه میکنن، از جنگیدن با دشمنان گرفته تا دخالت توی توطئههای سیاسی دربار. مثلاً ملکه فرانسه گوشوارههای قیمتیش رو گم میکنه و دارتانیان و دوستانش باید برن و اونها رو پیدا کنن تا ملکه رو از شر اتهام خیانت نجات بدن. در همین حال، کاردینال ریشیلیو که خیلی دنبال قدرت بیشتره، نقشههای پشت پرده میکشه و این گروه باید با هوش و شجاعت جلوی نقشههاش رو بگیرن. هر کدوم از این تفنگدارها شخصیت خاص خودش رو داره؛ آتوس با وقار و رازآلود، پورتوس قوی و پرحرف، آرامیس مذهبی و زیرک و دارتانیان هم جوان و پرشور که کمکم تبدیل به عضو رسمی تفنگداران میشه. داستان پر از دوستی، وفاداری، عشق و مبارزه است و شعار معروف «همه برای یکی و یکی برای همه» دقیقاً نشاندهنده روحیه این چهار نفره. به زبان خودمونی، این کتاب یه ترکیب هیجانانگیز از شمشیرکشی، دوستیابی، عشق و سیاسته که حسابی دست خواننده رو میگیره و میبره تو دل ماجراهای قرن هفدهم فرانسه. داستانی که هم خنده داره، هم گریه، هم هیجان و هم درس دوستی و شجاعت. اگر دنبال یه داستان پرماجرا و دوستداشتنی هستی که کلی شخصیت جذاب و داستانهای پیچیده داشته باشه، «سه تفنگدار» بهترین گزینهست.
کتاب «سه تفنگدار» اثر الکساندر دوما، رمانی تاریخی و ماجراجویانه است که به گروه سنی نوجوان و همچنین طرفداران ادبیات کلاسیک اروپا توصیه میشود. این کتاب با داستانی پرکشش درباره دارتانیان و سه تفنگدار شجاع و وفادار که در قرن هفدهم از پادشاهی فرانسه دفاع میکنند، مناسب کسانی است که به دنبال داستانهای تاریخی، ماجراجویی، دوستی، وفاداری و قهرمانی هستند. همچنین، اگر علاقهمند به ادبیات کلاسیک و مکتب رمانتیسم هستید، «سه تفنگدار» یکی از آثار برجسته این مکتب است که خواندن آن برای شما توصیه میشود. این رمان نه تنها داستانی جذاب دارد بلکه نگاهی عمیق به مفاهیمی چون افتخار، اخلاق، قدرت و جایگاه اجتماعی در جامعه قرن هفدهم فرانسه ارائه میدهد. به طور خلاصه، خواندن «سه تفنگدار» به این گروهها توصیه میشود: نوجوانان و جوانان علاقهمند به رمانهای تاریخی و ماجراجویی، طرفداران ادبیات کلاسیک و مکتب رمانتیسم، کسانی که به داستانهای قهرمانی، دوستی و وفاداری علاقه دارند، خوانندگانی که به تاریخ و فرهنگ فرانسه در قرن هفدهم علاقهمندند. نسخههای بازنویسی شده و ترجمههای جدید این کتاب، مانند نسخه انتشارات قدیانی، برای خواندن راحتتر و جذابتر مناسبتر هستند و میتوانند تجربه بهتری را برای مخاطبان فراهم کنند.
اولین دوشنبه از ماهآوریل سال هزار و ششصد و بیست و شش عیسوی، قصبه مونک که مولد مصنف افسانه لاروز است، به قسمی در هیجان بود که گویا دشمنی بر وی تاخته. جماعت بسیاری از اهل بلد چون زنان را میدیدند که به طول کوچهها میگریزند، و اطفال را میشنیدند که در آستانه منازل خودایستاده و فریاد وزاری میکنند، شتاب میکردند در پوشیدن زره و جوشن. و به تعجیل نیزه و تفنگ به دست گرفته و روانه میشدند به طرف مهمانخانه موسوم به فرانک مونی پر که در پیشاپیش وی جمعیتی بسیار گرد آمده و لحظه به لحظه زیادتر میشدند از غوغائیان و متجسسان... مرا دیگر چیزی گفتنی نیست، الا چند کلمه علاوه مینمایم برسبیل مثل و نمونه، و این هم از من خودم نیست، زیرا که من هیچ به دربخانه نرفتهام، و جنگی هم نکردهام، مگرجنگ مذهبی که قتال با مخالفین مذهب نمودهام و آن هم به اراده خودم بوده است نه به حکم. باری میخواهم سخن گویم از مسیو ترویل که وقتی نیز با من همسایه بود و شرأفت آن را داشت که در طفولیت با پادشاه جوان ما لوی سیزدهم طرف بازی بود. و گاهی نیز بازی آنها منجر به جدال و جنگ میشد و دراین صورت پادشاه قویترین منازعین نبود، و در بین نزاع لطماتی که بر شهریار میرسید، هر ضربه موجب ازدیاد میل و احترام بر مسیوترویل از جانب سنی الجوانب میشد... حالا ملاحظه کن که پس از غدغنها و منعها از مبارزت و حبسها پس از جنایت باز امروز مشارالیه رئیس تفنگدار هاست، یعنی رئیس کتیبهای از بزرگ زادگان و نجبا که طرف اعتنای شهریاری و محل تشویش و بیم کاردینال است که از هیچ چیزی واهمه و ترسی ندارد و چنان که همه دانند. و به علاوه سالی ده هزار اکو مداخل دارد. و از جملهامیران بزرگ دربار است. او نیز در ابتدا چون تو بود و از همین راهی که تو میخواهی داخل کار شوی او نیز داخل شده. پس بگیر این کاغذ سفارش نامه را و برو او را ببین و رفتار خودت بکن، شاید تو نیز چون او شوی.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir