کتاب پیش از آن که بمیرم (Before I Fall) رمانی پرفروش و تاثیرگذار از لورن اولیور، نویسنده آمریکایی است. این اثر یکی از محبوبترین رمانهای نوجوانان در سالهای اخیر محسوب میشود و اقتباس سینمایی موفقی نیز از آن ساخته شده است این کتاب توانسته احساسات قوی و تفکری عمیق درباره زندگی، انتخاب و فرصت دوباره را در بسیاری از خوانندگان برانگیزد. برخی آن را داستانی متفاوت و تأثیرگذار دانستهاند که مخاطب را به گریه میاندازد و باعث میشود زاویه دیدش نسبت به زندگی تغییر کند. با این حال، عدهای معتقدند طرح تکرار روز مرگ ایدهای تکراری است، اما شخصیتپردازی و فضای احساسی کتاب آن را از آثار مشابه متمایز میکند. پیش از آن که بمیرم مناسب کسانی است که به دنبال رمانی احساسی، چالشبرانگیز و تاملبرانگیز هستند تا از نگاه یک نوجوان، با فرصت دوباره زندگی و جبران اشتباهات روبهرو شوند.
داستان حول محور دختری نوجوان به نام سامانتا میچرخد که یک روز عادی زندگیاش، در اثر حادثهای تلخ پایان مییابد؛ اما در عین ناباوری، سامانتا همان روز را بارها تجربه میکند و در تلاش است معنای این تکرار و اتفاقها را بفهمد. در هر بار تکرار، فرصت پیدا میکند رفتارها و انتخابهایش را تغییر دهد، اشتباهات گذشته را جبران کند و حقیقتهایی درباره خودش و اطرافیانش کشف کند. این تجربهها باعث رشد شخصیتی او و تغییر نگرشش به زندگی، دوستی و مرگ میشود.
نوجوانان و جوانان که در حال گذر از چالشهای هویت، پذیرش خود و روابط اجتماعیاند و میخواهند با داستانی احساسی و تأملبرانگیز روبرو شوند. کسانی که به داستانهای روانشناختی، درام و فانتزی علاقه دارند و دوست دارند روایتهایی درباره فرصتهایی که برای تغییر و جبران اشتباهات وجود دارد، بخوانند. والدین، معلمان و مربیان که میخواهند با معرفی کتابی خواندنی، مفاهیم زندگی، اهمیت انتخاب و ارزش هر روز را به نوجوانان منتقل کنند. هر کسی که میخواهد درباره معنا و ارزش زندگی و مرگ بیشتر بیندیشد و از زوایای مختلف به پیرامون خود نگاه کند, زیرا کتاب باعث تلنگر و توجه عمیق به لحظهلحظه زندگی میشود.
درواقع امسال نمرههای من توی درس شیمی نسبتاً خوب بودن، اما نه به این خاطر که من مثلاً یه کشفی در مورد برخورد پروتون و الکترون کردهم. دلیل معدل الف شدن من رو میشه توی دو کلمه خلاصه کرد: جرمی بال. اون از من لاغرتره و دهنش همیشه بوی برشتوک میده، اما میذاره از تکالیفش رونویسی کنم و روزهای امتحان میزش رو به میز من نزدیکتر میکنه تا من بتونم بدون تابلو بازی دزدکی به جوابهاش نگاه کنم. متأسفانه، بهخاطر اینکه قبل از کلاس تیرنی رفتم دستشویی و ایستادم تا تعداد گلهای رز الی رو چک کنم ما همیشه قبل از زنگ چهارم توی دستشویی همدیگه رو میبینیم، چون اون همون وقتیکه من کلاس شیمی دارم، کلاس زیستشناسی داره ــ خیلی دیر رسیدم و نتونستم جای همیشگیم کنار جرمی بشینم. تو امتحان آقای تیرنی سه تا سؤال وجود داره، و من حتا اونقدر بلد نیستم که به یکی از اونا جواب الکی بدم. کنار من، لورن تا کمر روی برگهش خم شده، و زبونش از بین دندوناش زده بیرون. اون همیشه وقتی درحال فکرکردنه این کار رو میکنه. راستش جواب اول نسبتاً خوب بهنظر میرسه: جوابهای اون شستهرفته و سنجیدهن، و مثل وقتایی که نمیدونین دارین در مورد چی صحبت میکنین و امیدوارین که معلم متوجه نشه، بدخط و ناخوانا نیستن (محض اطلاع این روش جواب نمیده). بعد یادم میآد که آقای تیرنی هفتهی گذشته برای لورن در مورد بالابردن نمرههاش سخنرانی کرد. شاید خیلی بیشتر مطالعه کرده. وقتی آقای تیرنی اعلام میکنه «سه دقییییییقه»، من از بالای شونهی لورن دزدکی نگاه میکنم و دو تا از سؤالهاشو رونویسی میکنم توی این کار خیلی ماهرم. اون زمان باقیمونده رو با اغراق اعلام میکنه، انگار داره برای یه فیلم صداگذاری میکنه و باعث میشه چربی زیر چونهش بلرزه.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir