کتاب یازده ی نه «یازده نه» گوشهای از مواجهه روشنفکری جهان عرب با افراطگرایی مدرن را میکاود و ریشه تاریخی آن را تا شکاف شمال و جنوب پی میگیرد و داستان تحولی، نخست ناخودآگاه و سپس با اکراه و بعد طمعکارانه در نگاه و شخصیت فردی را باز میگوید که بازار مکاره سیاست میپروراند و آنگاه بلای جان همگان میسازد. حتی انتخاب وجود آدمی بر سر چهارراههایی که تصمیم اربابان قدرت و صنعت در پستوی تاریک خانههای امن ساخته، تراژدهای مسخرهای را رقم میزند که روزگار انسانهای بیگناه و گناهکار را به یک اندازه سیاه و تباه میکند. مترجم در یادداشت خود بر این کتاب مینویسد: «عبدالعزیز غرمول ادیب، نویسنده، روزنامهنگار و طنزنویس معاصر و پر آوازه عرب در حال حاضر رئیس کانون نویسندگان در الجزایر است. داستانهای کوتاه و بلند و نمایشنامههای او خوانندگان زیادی در جهان عرب دارد. از دیگر آثار برجسته غرمول رمانهای «پیشوای اقلیت قاطع»، «پیامبر باران» و «آسمان سفید جزیره» را میتوان نام برد. برجستگی ویژه آثار غرمول در نثر فاخر، ادیبانه و در عین حال طنزآلود اوست که سبکی نو در ادبیات داستانی به شماره میرود. طنز غرمول تنها زبان داستاننویسی را زنده و جذاب نمیسازد بلکه به درون واقعیتها و رخدادها نفوذ میکند تا خواننده را به ژرفای پیچیدگی انسان ببرد و در پستوی ذهن فرد و جامعه، خصلتها و تمایلات و مقاصد ناپیدایی را که زیرکانه بر خویشتن خویش نیز پوشاندهاند، بر آفتاب اندازد و آدمی را در برابر سخافت پنهان در زرورق ظرافت قرار دهد تا راه گریز از انتخاب را بر او ببندد. داستان حاضر علاوه بر این، بوی تند سیاست هم میدهد. عنوان «سال یازده سپتامبر و آنچه در آمریکا رخ نداد» ـ که با «یازده نُه» جایگزین کردیم ـ به رغم طنین رآلیستی ظاهریاش، برچسبی نمادین است بر توصیفی درونگرا از نگرش بخش بزرگی از جهان عرب و اسلام به مهیبترین حادثه دهههای اخیر در روابط با غرب؛ غربی که سه قرن پیشینه استعمار، برخورد و کشمکش را یادآوری میکند. در این داستان، رویه دیگری از حادثه روایت میشود و پنجره نوی بر خواننده گشوده میگردد تا داوری های خود را صیقل دهد. طنزهای طعنآلود غرمول در این داستان، تنها رفتارهای هیستریک آدمیان را به واقعیت ساده فریبکاری و فریبخوردگی در مقیاس بزرگ فرو نمیکاهد، بلکه آن زندان توهم و خودپرستی را توصیف میکند که در سلولهای ناپیدای آن، این تراژدی قرن کلید خورده است. همه قربانیان این تراژدی در هر دو جبهه، از بیماری مشترکی رنج میبرند اما با شگفتی تمام میکوشند مخفی بماند.»