کتاب اسپارانی : اولش یکی مان تکه ی روزنامه را برای بقیه آورد و ما هم کلی خندیدیم و بعدترش حتی خود کمالی هم پیامک داد و به یکی دوتامان زنگ زد که فلان روز ساعت شش بیاید گاری محسن. اول گفتم لابد این هم از آن کارهایش است که می خواهد باز بازی ای چیزی در بیاورد ...
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.