به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







کورالاین









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کورالاین نوشته‌ی نیل گیمن، رمانی خیال‌انگیز و دلهره‌آور است که با زبانی ساده و پرکشش، دنیایی موازی و پررمزوراز را پیش روی خواننده می‌گذارد. نویسنده با مهارت خاص خود، داستانی می‌آفریند که هم‌زمان کودکانه و عمیق است و مرز میان واقعیت و خیال را به چالش می‌کشد. فضای اثر سرشار از تعلیق، شگفتی و لحظات ترسناک است که در کنار طنز و لطافت، تجربه‌ای منحصربه‌فرد می‌سازد. همین ترکیب از ماجراجویی و رمزآلودگی، کورالاین را به یکی از محبوب‌ترین آثار ادبیات معاصر نوجوان و بزرگسال بدل کرده است.

درباره کتاب کورالاین

این رمان داستان دختری به نام کورالاین را روایت می‌کند که همراه خانواده‌اش به خانه‌ای قدیمی نقل مکان می‌کند. در این خانه، همسایگانی عجیب و غریب زندگی می‌کنند: دو پیرزن بازنشسته‌ی تئاتر در طبقه‌ی پایین و پیرمردی به نام بوبو در طبقه‌ی بالا که خود را مربی موش‌ها می‌داند. پدر و مادر کورالاین، غرق در کار و بی‌توجه به او، وقت چندانی برای دخترشان ندارند و همین بی‌توجهی، او را به سمت کنجکاوی و جست‌وجو در گوشه و کنار خانه سوق می‌دهد.
در جریان این جست‌وجوها، کورالاین به اتاقی قفل‌شده برمی‌خورد که پشت آن دیواری آجری قرار دارد. این راز، ذهن او را به‌شدت درگیر می‌کند تا سرانجام موفق می‌شود دریچه‌ای پنهان را کشف کند. عبور از این دریچه، او را به دنیایی موازی می‌برد؛ جهانی که در ظاهر شبیه خانه‌ی خودش است اما با تفاوتی عجیب: آدم‌های آن چشم‌هایی دکمه‌ای دارند و بیش از حد مهربان و توجه‌گر به نظر می‌رسند. در این دنیای تازه، همه‌چیز در ابتدا رویایی و دلپذیر است، اما به‌تدریج چهره‌ی واقعی و ترسناک آن آشکار می‌شود.
نیل گیمن در کورالاین با بهره‌گیری از عناصر فانتزی و وحشت، داستانی می‌سازد که هم برای نوجوانان جذاب است و هم برای بزرگسالان تأمل‌برانگیز. او با زبانی ساده اما پرتصویر، مفاهیمی چون شجاعت، هویت، خانواده و ارزش انتخاب را در قالب ماجرایی پرهیجان مطرح می‌کند. شخصیت کورالاین به‌عنوان دختری کنجکاو و جسور، نمادی از کودکی است که در مسیر رشد، با ترس‌ها و وسوسه‌ها روبه‌رو می‌شود و باید میان امنیت ظاهری و حقیقت دشوار، یکی را برگزیند.
از نظر ساختار، رمان با ریتمی تند و پرتعلیق پیش می‌رود. هر فصل، ماجرایی تازه و گرهی جدید به داستان اضافه می‌کند و خواننده را تا پایان درگیر نگه می‌دارد. تصویرسازی‌های گیمن، چه در توصیف فضای خانه‌ی قدیمی و چه در دنیای موازی، به‌قدری زنده و ملموس‌اند که مخاطب خود را در دل ماجرا حس می‌کند. همین ویژگی‌ها باعث شده‌اند که کورالاین علاوه بر موفقیت ادبی، الهام‌بخش اقتباس‌های سینمایی و هنری نیز باشد.
این کتاب برنده‌ی جوایز معتبر متعددی از جمله جایزه‌ی هوگو شده و در فهرست آثار پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفته است. استقبال گسترده از آن نشان می‌دهد که کورالاین توانسته است با ترکیب ترس و خیال، اثری خلق کند که هم سرگرم‌کننده است و هم لایه‌های عمیق‌تری از معنا را در خود جای داده است.

خواندن کتاب کورالاین را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

کورالاین برای نوجوانانی که به دنبال داستانی پرماجرا و پرهیجان هستند، انتخابی عالی است. همچنین بزرگسالانی که از رمان‌های فانتزی با لایه‌های روان‌شناختی و فلسفی لذت می‌برند، از خواندن این اثر بهره‌مند خواهند شد. علاقه‌مندان به داستان‌های رمزآلود و کسانی که دوست دارند در دل یک روایت خیال‌انگیز با پرسش‌هایی درباره شجاعت، خانواده و هویت روبه‌رو شوند، کورالاین را تجربه‌ای فراموش‌نشدنی خواهند یافت. این کتاب نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه فرصتی برای اندیشیدن به ارزش‌های انسانی و انتخاب‌های دشوار زندگی نیز فراهم می‌آورد.

در بخشی از کتاب کورالین می‌خوانیم

چراغ‌قوه را به دهان گرفت و به طرف تاریکی راه افتاد. کورالین دنبالش رفت. سگ به نزدیکی‌های صحنه که رسید، ایستاد و نور چراغ‌قوه را روی یکی از صندلی‌های خالی انداخت. کورالین نشست و سگ راهش را کشید و رفت. وقتی چشم‌هایش به تاریکی عادت کرد، متوجه شد که بقیه‌ی تماشاگران هم سگ‌اند. یکدفعه از پشت صحنه صدای هیسی شنید؛ مثل صدای نوارهای قدیمی خش‌داری که توی ضبط صوت گذاشته باشند. صدای خش‌دار تبدیل به صدای ترومپت شد و خانم اسپینک و خانم فورسیبل روی صحنه آمدند. خانم اسپینک سوار یک تک‌چرخ شده بود و داشت چند توپ را دست به دست می‌کرد. خانم فورسیبل از پشت او رد شد؛ سبد گلی در دست داشت. همان‌طور که روی صحنه راه می‌رفت، گلبرگ‌های گل را روی صحنه می‌ریخت.
آن‌ها به جلوی صحنه رسیدند و خانم اسپینک، فرز و چابک، از روی تک‌چرخ پایین پرید و دو پیرزن تعظیم کردند. سگ‌ها همگی دم‌هایشان را زمین کوبیدند و با شور و اشتیاق پارس کردند. کورالین مؤدبانه کف زد. بعد آن دو دکمه‌های کت خزدار و گل و گشادشان را باز کردند. اما فقط کت‌هایشان باز نشد، بلکه بدن‌هایشان هم باز شد، مثل پوسته‌هایی خالی و از میان بدن‌های پیر و گرد و قلنبه و بی‌جانشان، دو زن جوان پا به صحنه گذاشتند. آن دو لاغر و سفید و بسیار زیبا بودند و چشم‌های سیاه دکمه‌ای داشتند.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه