خدا خانه دارد حرف است. حرف های نویسندهای که نه دوست دارد پر از تشبیه و استعاره باشد، نه میخواهد پر از شعر و شعار باشد و نه هیچ چیز دیگر... ."خدا خانه دارد"، نوشته های نویسندهای است که حرفهایش را ساده میزند. به سادگی تصور خدایی که خانه دارد و ظهیری که روبروی تو دل میبندد و قابلیتی که مثل کاسه ای تنگ و حقیر در دستانت گرفته ای و رو به آبشار ایستاده ای. "خدا خانه دارد" را که میخوانی احساس سبکی میکنی. حس میکنی چقدر حرف ها بوده که میخواستی بزنی و نشده... چقدر حرفها که روی دلت مانده و حالا کتاب میگویدشان و چقدر حرفهای دیگری که هنوز باقی مانده. اصلا شاید کاغذ برداری و یک "خدا خانه دارد" دیگر بنویسی... .