«گفتارهای معنوی» نام کتابی است از برخی سخنرانیهای استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری. این کتاب اولینبار در سال 1365 و مشتمل بر سیزده سخنرانی توسط ناشر در هشت فصل و سپس در چاپ نوزدهم با افزودن دو سخنرانی دیگر به فصل عبادت و دعا منتشر شد. کتاب گفتارهای معنوی پس از چند چاپ از سوی ناشر به «آزادی معنوی» تغییر نام داد و تاکنون بیش از 52 بار تجدید چاپ شده است. این کتاب در 272 صفحه توسط انتشارات صدرا به چاپ رسیده است.
آزادی معنوی مجموعهای است مشتمل بر پانزده سخنرانی از استاد شهید مطهری که در زمانها و مکانهای مختلف ایراد شدهاند و وجه مشترک همه آنها این است که موضوع آنها مسائل معنوی و مربوط به خودسازی و تزکیه نفس است، اگرچه در خلال سخنرانیها گاه به مسائل اجتماعی نیز اشاره شده است. مطالعه این کتاب، گذشته از اینکه خواننده را با بُعد معنوی شخصیت استاد شهید مطهری آشنا میسازد، وی را گامبهگام بهسوی خودسازی و تقوا حرکت میدهد و در واقع یک سلوک معنوی است. برخی از موضوعهای طرح شده در این کتاب عبارتاند از: آزادی معنوی، عبادت و دعا، هجرت و جهاد، بزرگی و بزرگواری روح، مکتب انسانیت.
فصول کتاب
فصل اول - آزادی معنوی، شامل دو سخنرانی در سال 1348 شمسی که در حسینیهٔ ارشاد تهران ایراد شده
فصل دوم - عبادت و دعا، شامل چهار سخنرانی در سال 1349 شمسی که در حسینیهٔ ارشاد تهران ایراد شده
فصل سوم - توبه، شامل دو سخنرانی در سال 1349 شمسی که در حسینیهٔ ارشاد تهران ایراد شده
فصل چهارم - هجرت و جهاد، شامل سه سخنرانی در سال 1350 شمسی که در مسجد نارمک تهران ایراد شده
فصل پنجم - بزرگی و بزرگواری روح، شامل یک سخنرانی که در سال 1349 شمسی که در حسینیهٔ ارشاد تهران ایراد شده
فصل ششم - ایمان به غیب، شامل یک سخنرانی که در سال 1347 شمسی که در یک منزل شخصی ایراد شده
فصل هفتم - معیار انسانیت چیست؟ شامل یک سخنرانی در یکی از دانشگاههای کشور که تاریخ آن نامعلوم است.
فصل هشتم - مکتب انسانیت، شامل یک سخنرانی در دانشکده فنی دانشگاه تهران که تاریخ آن نامعلوم است.
محتوای کتاب
محور اصلی همهٔ گفتارهای این کتاب مسئلهٔ خودسازی، تزکیهٔ نفس و در یک کلمه «انسان شدن» است که به طور اختصار به محتوای هر فصل اشاره میشود.
فصل اول: آزادی معنوی
استاد شهید در دو سخنرانی به تعریف و اقسام آزادی و ارتباط میان آزادی اجتماعی و آزادی معنوی پرداخته و اولویت را به آزادی معنوی یعنی آزادی انسان از اسارت نفس امّاره میدهند و از خطبه 207 و نامه 45 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) نمونههایی از آزادمردی واقعی را بهعنوان شاهد ذکر کردهاند. تمایز میان «من انسانی» و «من حیوانی» و اقسام اسارتهای درونی انسان و همچنین بحث وجدان از دیگر مباحث این فصل است. چند عبارت برجسته این فصل:
بشر باید در ناحیهٔ وجود خودش، در ناحیهٔ روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد؛ لذا آزادمرد واقعی جهان کیست؟ علی بن ابیطالب یا افرادی که از طراز علی بن ابیطالب و یا تربیتشدهٔ دبستان او باشند. چون اینها افرادی هستند که در درجه اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا کردهاند. [صفحه 19]
بزرگترین برنامهٔ انبیا، آزادی معنوی است. اصلاً تزکیهٔ نفس یعنی آزادی معنوی: قد افلح من زکیها و قد خاب من دسّها. (سورهٔ شمس/آیات 9 و 10) و بزرگترین خسران عصر ما این است که همواره میگویند آزادی، اما جز از آزادی اجتماعی سخن نمیگویند، از آزادی معنوی، دیگر حرفی نمیزنند و به همین دلیل به آزادی اجتماعی هم نمیرسند. [صفحه 37]
فصل دوم: عبادت و دعا
گفتارهای چهارگانهٔ این فصل در ایام و لیالی محدودهٔ شبهای قدر در ماه مبارک رمضان ایراده شده. تحلیل واژهٔ «احیاء» آثار عبادت، تقوا، تقرب، تقرب به خدا، آثار منفی افراطیگری در عبادت و مسائل اجتماعی، ابعاد، شرایط و ویژگیهای نماز صحیح و همچنین به مناسبت ضربت خوردن و شهادت امام علی (ع) بحث اسوه و نمونه بودن امیرالمؤمنین محورهای اصلی این فصل را تشکیل میدهد. چند عبارت برجستهٔ این فصل:
محور مسائل اخلاقی، خود را فراموشکردن و از خودگذشتگی و از منافع خود صرفنظرکردن است. همانطور که در سلامت بدن یک اصل هست که بهمنزلهٔ مبدأ و منشأ همهٔ خوبیهاست و آن مسئله «حمیه» یعنی ترک پرخوری است، در اخلاق هم یک مسئله وجود دارد که پسّ اساس همهٔ مسائل اخلاقی است و آن رهایی از خودی و رهاکردن و ترک «منیّت» است. [صفحه 92]
بندگی خدا همیشه مساوی است با آزادشدن از غیر خدا؛ چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم است با ادراک حقارت غیر خدا، و وقتی انسان خدا را - هر چه بود - حقیر و کوچک دید، محال است حقیر را ازآنجهت که حقیر است بندگی کند. حقیر را انسان بهغلط عظیم میبیند که بندگی میکند. [صفحه 104]
فصل سوم: توبه
در دو سخنرانی این فصل، استاد شهید به بحث درباره اولین منزل سیروسلوک یعنی توبه پرداختهاند. اهمیت توبه، تعریف، شرایط، زمان، آثار و نمونههایی از توبههای اولیای خدا از مباحث این گفتارها است. چند عبارت برجستهٔ این فصل:
توبه عبارت است از یک نوع انقلاب درونی، نوعی قیام، نوعی انقلاب از ناحیهٔ خود انسان علیه خود انسان. این قسمت از مختصات انسانی است. [صفحه 113]
این چه مسلمانیای است که من و شما داریم و کبائر محترمات اسلامی را هم مرتکب میشویم؟ قرآن دیگر چقدر در مورد همین معصیت رایج میان ما، یعنی غیبتکردن و تهمتزدن داد بکشد؟ به خدا قسم انسان از این همه تهمتهایی که میان مردم است تعجب میکند. میدانید تهمت یعنی چه؟ ما در گناه کبیرهٔ درجهٔ یک داریم: یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبتکردن. گناه کبیره یعنی گناهی که انسانی بهوسیلهٔ آن استحقاق جهنم رفتن را پیدا میکند... تهمت یعنی دروغ به علاوهٔ غیبت؛ یعنی دو گناه که با همدیگر توأم شدند اسمش میشود تهمت. [صفحه 136]
فصل چهارم: هجرت و جهاد
از خواندنیترین مطالب این فصل تبیین انواع هجرت از جمله هجرت انسان از گناه، هجرت برای کسب علم و هجرت برای مبارزه با ظالمین و حفظ دین و حفظ دین و همچنین انواع جهاد از جمله جهاد با نفس و جهاد مسلمان برای حفظ دین است. آثار مثبت سفر و ستایش آن از نظر اسلام از دیگر مطالب مهم این فصل است. چند عبارت برجستهٔ این فصل:
دین مقدس اسلام از جنبهٔ اجتماعی بر دو پایهٔ هجرت و جهاد استوار است
هجرت یعنی برای نجات ایمان، از خانمان و زندگی دست شستن و کنار رفتن و دور شدن و کوچ کردن و به سرزمین ایمان رفتن.
فصل پنجم: بزرگی و بزرگواری روح
آثار همت بلند، تحلیل بزرگواری و بزرگی روح، و خسارتی که برخی تعلیمات متصوفه در مبارزه با نفس تحتتأثیر تعلیمات دیگر مکاتب به جامعهٔ اسلامی وارد کردند، همچنین بررسی ارزش کرامت نفس در سخنان امام حسین، از مطالب این گفتار است. عبارت برجستهٔ این فصل:
آن کسی که هوای نفس خودش را بر خودش غلبه میدهد، آن کسی که تابع شهوت خودش و هواپرست است باید بداند که اولین اهانت را به خودش کرده، خودش را پست کرده است. شهوتپرستی نوعی پستی است. اصلاً در منطق علی (ع) تمام رذائل اخلاقی در یک کلمه جمع میشود و آن پستی و بزرگوار نبودن است، و تمام فضایل اخلاقی در یک کلمه جمع میشود و آن بزرگواری روح است.
فصل ششم: ایمان به غیب
بررسی مفهوم غیب و ایمانآوردن به غیب که در آیات متعددی از قرآن کریم ذکر شده مقدمهٔ بحث استاد در این فصل برای رسیدن به موضوع امدادهای غیبی و نظر اسلام دربارهٔ امید به آینده است. چند عبارت برجستهٔ این فصل:
ایمان واقعیت و حقیقت است مربوط به روح انسان نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پشیمانی انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان که متذکّر خدا باشد یا نباشد، بلکه به ریشهٔ این امور که عبارت است از یک حالت قلبی و فکری و اعتقادی مربوط است. [صفحه 214]
معنی الذّین یومنون بالغیب ایمان به نهان و ایمان به مددهای غیبی و نهانی است، منتها مددها برای شخص به مقیاس شخصی برای اجتماع کوچک به مقیاس اجتماعی، و برای جهان بشریت به مقیاس جهانی است. حکومت واحد جهانی، سراسر عدالت سراسر امنیت، سراسر برکت، سراسر رفاه، سراسر آسایش، سراسر خوبی و سراسر ترقی خواهد بود. [صفحه 226]
فصل هفتم: معیار انسانیت چیست؟
موضوع اصلی این گفتار بررسی 6 نظریهٔ دربارهٔ معیار انسانیت است. استاد نظریات معیار بودن علم، خلقوخوی، انساندوستی: اراده، آزادی، مسئولیت و تکلیف، و زیبایی را مطرح و وعده میدهند تا در جلسهٔ بعد به ارزیابی این نظریات بپردازند که متأسفانه به دلیل عدم دسترسی به نوار جلسهٔ بعد این بحث ناقص مانده است. عبارت برجستهٔ این فصل:
ما علی (ع) را که شیرخدا میدانیم، مرد خدا میدانیم، چون او در دو جبهه از همه مردتر بود: جبههٔ بیرونی، اجتماعی، میدانهای مبارزه که هر پهلوانی را به خاک میافکند و از آن مهمتر، جنبهٔ درونی خودش که بر خودش مسلط بود، ارادهاش بر هر میلی، بر هر شهوتی، بر هر اندیشهای حاکم بود. [صفحه 237]
فصل هشتم: مکتب انسانیت
دورشدن بشر از مقام انسانیت در قرون اخیر و تلاش برخی متفکران برای بازگشت به مقام انسانیت موضوع اصلی این گفتار است که در ضمن آن نظریهٔ «دین انسانیت» اگوست کنت طرح و مورد نقد و تناقض موجود در مکاتب اصالت انسان نیز موردبحث قرار گرفته است. عبارت برجستهٔ این فصل:
اسلام یک مکتب انسانی است، یعنی بر اساس مقیاسهای انسانی است، بدین معنی که در اسلام آن چیزهایی که مبنی بر تبعیضهای غلط بین انسانهاست وجود ندارد، یعنی در اسلام اقلیم وجود ندارد، نژاد وجود ندارد، خون وجود ندارد، منطقه وجود ندارد، زبان وجود ندارد. اینها ابداً در اسلام ملاک امتیاز انسانها نیست. در اسلام آنچه که ملاک امتیاز انسانهاست، همان ارزشهای انسانی است. [صفحه 257]
تفاوتی که میان مکتب انبیا و مکتبهای بشری هست در این است که پیغمبران آمدهاند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند، و آزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست، بلکه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست و این است درد امروز جامعه بشری که بشر امروز میخواهد آزادی اجتماعی را تأمین کند؛ ولی به دنبال آزادی معنوی نمیرود؛ یعنی نمیتواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیا، دین، ایمان و کتابهای آسمانی نمیتوان تأمین کرد. (صفحه 16 کتاب)
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir