به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







اورلیا









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب اورلیا اثر ژرار دو نروال، یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبیات فرانسه و شاهکاری ماندگار در جریان سوررئالیسم است. این اثر سفری عمیق و پرشور به درونیات انسان را روایت می‌کند؛ سفری که مرز میان رویا و واقعیت را کنار می‌زند و خواننده را در طوفان ذهن آشفته نویسنده می‌نشاند. اورلیا نه فقط یک متن ادبی، بلکه تجربه‌ای روحی و فلسفی است که در بطنِ آن، اشراق و جنون با هم پیوند می‌خورند و دریچه‌ای نو به جهان ادبیات فرانسه می‌گشاید. اگر آماده‌اید با یکی از مهم‌ترین آثار سوررئالیستی جهان و سفری حیرت‌آور به اعماق روح و ذهن انسان روبه‌رو شوید، «اورلیا» انتخابی بی‌بدیل خواهد بود.

درباره کتاب اورلیا

ژرار دو نروال، نویسنده‌ای که روح سوررئالیسم در آثارش حلول کرده، با نگارش «اورلیا» فصل جدیدی در تاریخ ادبیات فرانسه گشود. در زمانی که عقل‌گرایی بر فضای فکری فرانسه حکمفرما بود، نروال با این کتاب جسورانه، ذهنیت و تجربه عرفانی و جنون‌آمیزش را با بی‌پروا‌ترین عبارات بر کاغذ آورد. اورلیا دست‌نوشته سفری روحی به شرق است؛ سفری که در آن نویسنده مرز ذهن و واقعیت را در هم می‌شکند و تجربه‌ای از اشراق و دیوانگی را با زبانی شاعرانه به تصویر می‌کشد. اهمیت آثار نروال، به ویژه اورلیا، زمانی بیشتر خودنمایی می‌کند که بدانیم او نخستین نویسنده‌ای بود که مفهوم اشراق را وارد رمان فرانسوی کرد؛ چیزی که بعدها بدل به قلب تپنده جنبش سورئالیستی شد. آندره برتون، پدر سوررئالیسم، به‌درستی اذعان کرده است: روح سوررئالیسم در نروال حلول کرده بود.

خواندن کتاب اورلیا را ب چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

دوستداران ادبیات کلاسیک و مدرن فرانسه، علاقه‌مندان به سوررئالیسم، فلسفه هنر و روان‌شناسی عمق، پژوهشگران ادبیات تطبیقی، مخصوصاً علاقه‌مندان به آثار صادق هدایت و مقایسه او با ژرار دو نروال، کسانی که به تجربه متنی متفاوت، آوانگارد و الهام‌بخش علاقه‌مندند و دوست دارند از مرزهای رایج فهم و ادراک فراتر روند و هنرمندان و نویسندگانی که به دنبال الهام گرفتن از سفرهای ذهنی و کشف لایه‌های پنهان وجود انسان هستند.

در بخشی از کتاب اورلیا می‌خوانیم

شعله‌ها این آخرین آثار عشق و مرگ را که به حساس‌ترین رشته‌های قلبم متصل بودند بلعید. با غم‌ها و پیشمانی‌های دیرهنگامم بیرون رفتم و سعی می‌کردم، با خسته کردن خودم از راه رفتن، افکارم را منحرف کنم و شاید برای شب خواب کمتر آشفته‌ای ببینم. با این فکرم که خواب‌ها دریچه‌ی ارتباط انسان با عالم ارواح است، امیدوار بودم، هنوز امید داشتم! شاید خدا از این فداکاری خوشحال شود. اینجا بود که متوقف شدم؛ خیلی گستاخانه است که وانمود کنم وضعیت ذهنم فقط توسط خاطره‌ی یک عشق به این حال و روز افتاده. بگذار بگویم که به همچین عقیده‌ای رسیدم، شدیدترین پشیمانی در زندگی‌ای که در بیهودگی‌های احمقانه سپری شده، زندگی‌ای که شر معمولا در آن پیروز شده و خطا‌هایی که تا ضربه‌ی بد اقبالی را خوردم متوجه‌شان نبودم. دیگر خودم را لایق آن نمی‌دیدم که به او فکر کنم، کسی که در مرگ عذابش داده بودم و در زندگی اندوهگینش کرده بودم و آنی که تنها به خاطر شفقت شیرین و پاکش، آخرین نگاهی برای بخشایش مدیون بودم.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه