یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
قسمتی از کتاب :
شبانه طاهر را آوردند قبرستان و تلی از خاک را نشانش دادند. گفتند : دخترت این جاست طاهر کنار پشته خاک زانو زد. پشت درخت های کاج کنار غسالخانه. انگار حیوان زخم خورده ای ناله می کرد و صدایش در باد گم می شد.