صلحی که همهی صلحها را بر باد داد فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری خاورمیانهی معاصر صلحی که همهی صلحها را بر باد داد روایتی است از وقایعی که به فروپاشی امپراتوری عثمانی در طول حنگ جهانی اول انجامید و مایهی تغییر اساسی در خاورمیانه شد و، بنا به عقیدهی نویسنده، به شروع جنگی دامن زد که همچنان ادامه دارد. این کتاب تنها به نقش اروپا در خاورمیانه نمیپردازد، بلکه تأثیر این دگرگونی در خود اروپا را نیز دربرمیگیرد. گاه خواننده را با خود به دل بیابانهای شبهجزیرهی عربستان میبرد و با ماجراجوییهای لارنس همگام میکند و گاه از اختلافات و مناقشات دولتمردان اروپایی در پایتختهایشان پرده برمیدارد. میتوان تاریخی را که این کتاب بدان پرداخته سِفر پیدایش قرن بیستم و خاورمیانهی امروزی دانست. این کتاب در سال 1989 منتشر شد و به فهرست نهایی جایزهی پولیتزر هم راه یافت.
صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری خاورمیانهٔ معاصر صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد روایتی است از وقایعی که به فروپاشی امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول انجامید و مایهٔ تغییر اساسی در خاورمیانه شد و بنا به عقیدهٔ نویسنده، به شروع جنگی دامن زد که همچنان ادامه دارد. این کتاب تنها به نقش اروپا در خاورمیانه نمیپردازد، بلکه تأثیر این دگرگونی در خود اروپا را نیز در برمیگیرد. گاه خواننده را با خود به دل بیابانهای شبهجزیرهٔ عربستان میبرد و با ماجراجوییهای لارنس همگام میکند و گاه از اختلافات و مناقشات دولتمردان اروپایی در پایتختهایشان پرده برمیدارد. میتوان تاریخی را که این کتاب بدان پرداخته سِفر پیدایش قرن بیستم و خاورمیانهٔ امروزی دانست. این کتاب در سال 1989 منتشر شد و به فهرست نهایی جایزهٔ پولیتزر هم راه یافت.
درباره کتاب صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد
خاورمیانه سرزمین عجیبی است. جغرافیای خاص این منطقه در طول تاریخ باعث شده است این سرزمین روز خوش نبیند. همواره ابرقدرتها تلاش کردهاند بازی را در این منطقه بر اساس منافعشان پیش ببرند و این تضاد منافع برای مردم این سرزمین همیشه جنگ و خون و آتش به همراه داشته است. به نظر میرسد خاورمیانه هرگز به آرامش نخواهد رسید. دیوید فرامکین در کتاب صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد از سقوط امپراتوری عثمانی و ظهور خاورمیانهٔ جدید مینویسد و از بسیاری از پیچیدگیهای سیاسیای که سرنوشت مردم این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده است، پرده برمیدارد.
دیوید فرامیکن مورخ آمریکایی سال 1989 این کتاب را نوشت که در آن دربارهٔ نقش قدرتهای اروپایی در خاورمیانه بین سالهای 1914 تا 1922 صحبت کرده است. او نقش این قدرتها را در فروپاشی بزرگترین قدرت آن زمان خاورمیانه و درنتیجه شکلگیری خاورمیانهٔ جدید بررسی کرده است.
دیوید فرامکین در پیشگفتار کتابش موضوع کتاب و هدفش از نگارش آن را شرح داده است. یکی از مهمترین نکاتی که فرامکین بران تأکید دارد این است که بسیاری از گزارشهای فرانسه و انگلیس از آن دوران و همینطور ادعای آنها مبنی بر دخالت نکردن در امور مذهبی مسلمانان دروغی بیش نیست و مفهومی که آن را «قیام اعراب» نامیدهاند زادهٔ تخیل فردی آمریکایی به نام «تامس ادوراد لارنس» است.
او در کتابش خواننده را با ماجراجوییهای لارنس همراه میکند اما در کنار آن پرده از مسائل بسیاری که تا مدتها بهگونهای دیگر روایت میشد برمیدارد. فرامکین تغییر جهتهای دولتها را دنبال میکند و جزئیات سیاستهای آنها را آشکار میکند و درنهایت شکلگیری خاورمیانهٔ امروزی را به تصویر میکشد.
سهولت اشغال دمشق نشان میداد ادعای ملیگرایی فیصل و عربها را ظاهراً انگلیسیها جعل کرده بودند تا ادعای فرانسه نسبت به سوریه را از سرش بیرون کنند. هر بار که قیامی محلی در سوریه به پا میشد- مسئلهای شایع در دورهٔ قیمومیت فرانسه- طبیعی بود که فرانسویها بریتانیا را مقصر قلمداد کنند و همین کار را هم میکردند. لوید جورج که با تلاش برای نگهداشتن سوریه از چشم فرانسویان افتاده بود، دیگر نتوانست جایی در دل آنها بیابد، حتی وقتی سیاستش را عوض کرد و دست فرانسه را در سوریه باز گذاشت.
لوید جورج، بعد از عقب کشیدن نیروهایش در سال 1919، دیگر بر اوضاع سوریه تسلطی نداشت، دستکم بهاندازهٔ تسلطش در داخل آناتولی، در بیابانهای شبهجزیرهٔ عربستان، در کوههای افغانستان و در روستاهای مصر. نتیجه این بود که در سوریه همهٔ تقصیرها را به گردن انگلیسیها میانداختند. فرانسویها ظهور فیصل را تقصیر بریتانیا میدانستند و عربها سقوطش را.
چریکهای عرب فیصل در فلسطین و عراق اکنون خود را دشمن بریتانیا میدانستند. درنتیجه این پرسش پیش میآمد که چرا بریتانیا از خاورمیانه نمیرود؟ به مردم بریتانیا گفته میشد یکی از اهداف بریتانیا حمایت از نهضت عرب فیصل است؛ اما حالا که عربهای فیصل دشمن بریتانیا شده بودند، برای چه باید به حمایت از آنها ادامه میداد؟ وانگهی، هواداران فیصل به روابط بریتانیا با فرانسه لطمه میزدند، خصوصاً در فلسطین تحت اشغال بریتانیا در شرق رود اردن.
فعالیتهای آنها فرانسه را به تهاجم به ماورای اردن تحریک میکرد و باز بریتانیا را به درگیری بینالمللی ناخواسته و خطرناک دیگری میکشاند. روابط بریتانیا و فرانسه همین حالا هم بهاندازهٔ کافی شکننده بود- مخصوصاً بر سر فلسطین که فرانسه چشم طمع بدان داشت- و انگلیسیها میترسیدند چریکهای فیصل در شرق اردن بهانهٔ به دست جناح استعمارگری فرانسه بدهند تا بهطرف دیگر مرز نیرو بفرستد.
بخشهای کتاب صلحی که همهٔ صلحها بر باد داد
کتاب صلحی که همهٔ صلحها را بر باد داد در دوازده بخش نوشتهشده است که هرکدام به فصلها و بخشهای کوچکی تقسیمشدهاند. عناوین بخشهای کتاب به شرح زیر است:
بخش اول: در چهارراه تاریخ
بخش دوم: کیچِنر، نگاه به آینده
بخش سوم: بریتانیا در باتلاق خاورمیانه
بخش چهارم: براندازی
بخش پنجم: متفقین در حضیض اقبال
بخش ششم: دنیاهای تازه و ارضهای موعود
بخش هفتم: حمله به خاورمیانه
بخش هشتم: غنائم جنگی
بخش نهم: چون آبها از آسیاب افتاد
بخش دهم: طوفان بر فراز آسیا
بخش یازدهم: بازگشت روسیه به خاورمیانه
بخش دوازدهم: توافق 1922 خاورمیانه
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir