«زنی در کابین 10» رمانی مهیج است که در سال 2016 منتشر شد و در لیست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز و یو.اس.ای.تودی قرار گرفت. اثر معروف دیگر از روث ور کتاب در یک جنگل تاریکِ تاریک است.
این کتاب داستان ماموریت کم سابقهای در دریا را می خوانید که به لوبک لاک، خبرنگار مجلهی سفر سپرده شده است. این سفر یک هفتهای با کشتی تفریحی لوکسی انجام می شود که همه امکانات و مسافران آن لوکس هستند. آب و هوای دریا بسیار دلپذیر و آرام است. همه چیز خوب به نظر میآید. اما پس از چند روز لوبک با چیزی بسیاز عجیب می بیند، او شاهد پرت شدن یک زن از کشتی به پایین است. اما با این اتفاق این کشتی به مسیر خود ادامه میدهد و نه انگار که اتفاق وحشتناکی افتاده است. لوبک سعی میکند از این اتفاق سر در بیاورد.
خواندن کتاب به دوستدارن رمانهای پرهیجان و پلیسی و دلهرهآور پیشنهاد میشود.
دو ساعت طول کشید تا به زور از اتاقم بیرون بیایم. خط تلفن ثابت نداشتم، پس هیچ راهی برای درخواست کمک نبود و پنجره هم میلههای حفاظتی داشت. بهترین سوهان ناخنم را با ضربه زدن به قفل شکستم، ولی بالأخره در را باز کردم و به خود جرئت دادم و به راهروی باریک قدم گذاشتم. آپارتمانم فقط چهار اتاق دارد ـ آشپزخانه، اتاق پذیرایی، اتاق خواب و سرویس بهداشتی کوچک ـ و از بیرون اتاقم میشود تمامش را دید، ولی نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم که از توی هر در به دقت نگاه نکنم، ازجمله کابینتی که در راهرو قرار دارد و جاروبرقیام توی آن است. میخواستم مطمئن شوم که واقعاً رفته.
وقتی از آپارتمان بیرون میآمدم و از پلههای جلوی خانهٔ همسایهام بالا میرفتم، سرم زقزق میکرد و دستهایم میلرزیدند و همانطور که منتظر بودم در را باز کند، متوجه شدم که مدام با نگرانی خیابان تاریک را نگاه میکنم. حدس میزدم طرفهای ساعت چهار صبح باشد و خیلی طول کشید و خیلی در زدم تا همسایهام بیدار شد. بههمراه صدای قدمهای سنگین خانم جانسون که از پلهها پایین میآمد، صدای ناله میشنیدم و وقتی در را کمی باز کرد، چهرهاش ترکیبی از گیجی و ترس بود. ولی وقتی من را دید که با لباس خوابم کنار درش کز کردهام و خون روی صورت و دستهایم است، حالت چهرهاش بهسرعت تغییر کرد و زنجیر در را برداشت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir