تاریخچهی فلسفهی زمان طبیعتِ زمان و تغییرْ طی هزاران سال از جمله موضوعات اصلی مورد توجه فلاسفه بوده است. فلاسفۀ متقدم یونان، همچون پارمنیدس و زنون الئایی، به طبیعتِ بهظاهر متناقضنمایِ تغییر به دیدۀ شک مینگریستهاند: برای آنکه چیزی تغییر کند باید هم یک چیز باشد و هم چیزی دیگر؛ برای آنکه چیزی خلق شود باید هم باشد و هم نباشد. فلاسفۀ مسیحی، همچون آگوستین اهل هیپو، و فلاسفۀ مسلمان، همچون غزالی، مسئلۀ گذر زمانی را در پیوند با مسئلۀ ابدیت دنبال میکردند. این مطالعات بهوضوح در تلقی کانت از علّیت، معرفت و استدلال کلامی-جهانشناختی اثرگذار بود. کانت شیوۀ تازهای از تفکر دربارۀ ایدئالیسم زمانی تأسیس کرد؛ همزمان با اعتراضاتی که به تلقی واقعگرایانه نیوتن از مکان و زمان داشت، از رویکرد نیوتن به علم طبیعی دفاع میکرد. توجه به فلسفۀ زمان در قرن بیستم شتاب گرفت، چرا که تحولات جدید در فیزیک و علوم شناختی منجر به ابداعاتی در پدیدارشناسی، متافیزیک و منطق زمان شد. تحولاتی که در نظریۀ نسبیت و فیزیک کوانتومی پدید آمده بود منجر به تلقیهایی بسیار باریکبینانهتر از مسائل بغرنج قدیمیِ مربوط به زمان در میان فیلسوفان شد. امروزه در فلسفۀ دانشگاهی هیچ حوزهای پویاتر از فلسفۀ زمان نیست. انجمنهای فعال بسیاری در جهان به این حوزه اختصاص دارد، که اگر بخواهیم نام برخی از آنها را ذکر کنیم باید به «انجمن فلسفۀ زمان» در آمریکای شمالی، «مرکز زمان» در استرالیا، و «مرکز فلسفۀ زمان» در ایتالیا اشاره کرد. مسئلۀ عمده در فلسفۀ زمانِ معاصر چگونگی آشتی دادن زمان آنگونه که در تجربه متجلی میشود (در قالب گذرِ رویدادها و تغییر دینامیک در تجربه) با زمان آنگونه که در علم به ما معرفی میشود (فیزیک مدرن زمان را بهعنوان ترتیب استاتیک رویدادها، بدون گذشته، حال، یا آیندهای ذاتی، توصیف میکند) است. دیگر مسائل مربوط عبارتاند از سازگاری اختیار با تلقی علمی از زمان، دلیلِ جهتمندی ظاهری زمان و ارتباط میان علیت و زمان. برای نگارنده مایۀ افتخار است که شاهد ترجمۀ کتابش به زبان فارسی، این زبان ممتاز فیلسوفان و شاعران، است. در گاهشماری که فرهنگ فلسفی آکسفورد اخیراً از زمان زیست فیلسوفان منتشر کرده، نام زرتشت بهعنوان نخستین فیلسوف ذکر شده است. فلسفۀ یونان باستان بسیار متأثر از سنت زرتشتی بوده است، درست همانگونه که تحولات فلسفی اروپا در قرون وسطی بهشدت مرهون فیلسوفان مسلمان-ایرانی متأخری مانند ابنسینا و غزالی بوده است. ایران جامعۀ فلسفی فعال و شناختهشدهای دارد. امیدوارم در آینده شاهد تعاملات علمی بیشتری میان دانشگاهیان ایران و همتایانشان در دیگر نقاط جهان باشیم.