مستند داستانی همه نوکرها بخشی هایی از کتاب: اصلاً قرارمان عملیات در خاک عربستان نبود. حتی آرایش جنگی یا عملیاتی هم نداشتیم که کسی بخواهد فکر کند قصد عملیات یا جنگ داریم. اما در کمتر از هفت روز پس از ورود کاروان ما به مکه و استقرار در آنجا، بچههای اطلاعات، ازطریق مسئولانِ حکومتیِ آنجا، اخباری مبنی بر زیرنظر داشتنِ ما بهصورتِ غیرطبیعی دریافت کردند... فقط یک راه مانده بود. آن راه سرنوشتساز، «عراق» بود. اگر کسی بخواهد از سرزمین عجایب سخن بگوید، باید فقط از عراق سخن بگوید و بس! سرزمینی که مردمش، راهنمای چپ میزنند، اما به راست میپیچند! سرزمینی که هنوز هم نمیتوان فهمید ملتش شجاع است یا به خاطر ترس، از خودش رشادت و سماجت نشان میدهد! ما از عربستان، نامه و خواهان قابل توجهی نداشتیم؛ از مدتها قبل، دیپلماتها حسابی راه را برای اطلاع عمومی و مطالبات مردمی بسته بودند. دستور حرکت به عراق صادر شد. درحالیکه دندانهایمان را از ناراحتی و عصبانیت بههم میفشردیم، از مکه و محدودۀ حرم فاصله گرفتیم. حرکت کردیم؛ با این امید که بالاخره یک روز مکه و مدینه و سایر شهرهای عربستان از دست جِبت و طاغوت نجات پیدا کند...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir