عباس، پسر نوجوانی که در تعمیرگاه اتومبیل کار میکند، رؤیای پرواز با پاراموتور را دارد و برای رسیدن به آن تلاش میکند تا اینکه شرایط، او را با انتخابهای بزرگتری محک میزند. «پرواز با پاراموتور را دوست دارم»، رمانی برای مخاطب نوجوان است که «علی آرمین» نویسنده آن و «محمدرضا زرقان» هم تصویرسازی کار را به عهده داشته است. گفتنی است چندی پیش در جشنواره بینالمللی اشراق نویسنده کتاب بهعنوان نویسنده برگزیده انتخاب شد.
پرواز با پاراماتور را دوست دارم نوشته علی آرمین داستان این رمان درباره پسر نوجوانی به نام عباس است که در یک تعمیرگاه اتومبیل کار میکند و رؤیای پرواز با پاراموتور را در سر دارد. او برای رسیدن به این آرزو تلاش میکند تا این که شرایط زندگی، او را با انتخابهای بزرگتری محک میزند... بهاینترتیب نوجوان این داستان باید دست به انتخابگری بزند و موقعیتهای مختلف را باتوجهبه آن آرزوی اصلی سبکوسنگین کند و بعد مهمترینش را انتخاب کند. نوجوانی و جوانی سن انتخابهای بزرگ است. زمانی اراده و خواست نوجوان مورد امتحان قرار میگیرد که آرزوی و خواسته نیرومندتری خودش را سر راه نوجوان بگذارد و او در یک دوراهی قرار بگیرد. انتخاب بین دو اتفاق خوب. حالا اگر انتخاب دوم دررابطهبا شخصی غیر از خودش باشد که دیگر تصمیمگرفتن سختتر هم میشود... .
ثریا توی اتاقش، پشتِ میز کوتاهی که ورقِ چوبیِ رویش بادکرده و شیارشیار شده بود، نشسته بود. اتاقی نهمتری که یک طرفش رختخواب چیده بودند و طرف دیگرش چرخخیاطی قدیمی مادرش بود. خم شده بود و چیزهاییام نوشت. مادرش وارد اتاق شد:
- چهکار میکنی مامان؟
- ریاضی میخوانم.
مادر رفت در پستو. مقداری گندم از توی کیسه برداشت و بیرون
آمد. ثریا گفت:
- مامان! به بابا گفتی که عضویت کتابخانهام تمام شده؟
میخواهم تمدیدش کنم.
- نه مامان، الان که اصلاً نمیشود حرفش را بزنی.
- چی شده؟
- خیر نبینند این ماشینهای گشت؛ امروز یکیشان آقایت را گرفته و بعد هم یک جریمه کتوکلفت برایش نوشته.
آن میلیاردیها را نمیتوانند بگیرند به ما فقیر بیچارهها زور
میگویند.
ثریا آهی کشید. مادر ادامه داد:
- حالا مامان، غصه نخور، بگذار تا یارانهها را بریزند، آنوقت
برو پولش را بده…
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir