کتاب حقوق و سیاست در قرآن مباحث ارزشمند این کتاب در یک مقدمه و هفت فصل گنجانده شده که مهم ترین مباحث آن از این قرار است: در مقدمه، این مباحث بنیادین و مقدماتی به چشم می خورد: عدم جدایی دین از سیاست; تعریف قانون و حقوق; تفاوت اخلاق و حقوق; حق و مفاهیم مشابه آن (شامل حق و ملک، حق و تکلیف، حق و حکم); اشاره به دو معنا از معانی اصطلاحی حقوق (1. نظام حاکم بر رفتار اجتماعی شهروندان یک جامعه; 2. جمع حق); نسبت میان این دو معنا; واژه حق در قرآن و روایات. فصل اول، با عنوان «خاستگاه حق» مشتمل بر مباحث ذیل است: خاستگاه حق و هدف حقوقی جامعه از دیدگاه اسلام: در این مبحث ثابت می شود که از منظر اسلام، خاستگاه حق، یک سلسله امور حقیقی است که از سویی با مبدأ و از سوی دیگر با معاد در ارتباط اند، و هدف حقوقی جامعه نیز تأمین مصالح اجتماعی انسان هاست; اما این هدف به نوبه خود هدف متوسط، و وسیله ای است برای نیل به هدف نهایی اخلاق، که استکمال نفس انسان و تقرب او به درگاه الهی می باشد. خاستگاه حق از دیدگاه مکاتب غیر الهی: از این منظر، خاستگاه حق عبارت است از کار و تلاش فردی. این دیدگاه کانون انتقاداتی جدی واقع شده است. همچنین ضرورت وجود حقوق و قواعد حقوقی در جامعه، قوای سه گانه، حقوق اساسی و اقسام حقوق، منابع حقوق در اسلام، مبانی حقوق یا ملاک های احکام حقوقی، از دیگر بحث های مطرح شده در این فصل اند. فصل دوم از اعتبار و ارزش قانون بحث می کند و عناوین زیر را در بر دارد: منشأ اعتبار و ارزش قانون: دو دیدگاه افراطی و تفریطی در این باره مورد نقد قرار می گیرد و پس از آن دیدگاهی معتدل ارائه می شود. خاستگاه اعتبار و مشروعیت قانون: نظریه قرارداد اجتماعی و آرای مردم و نظریه حقوق طبیعی یا عقلی ارزیابی و ایرادهای هر یک از این دو نظریه بیان می گردد و آن گاه نظریه قرآنی تبیین می شود. فصل سوم در زمینه قانون و قانون گذاری از دیدگاه قرآن سخن می گوید. جامعیت و فراگیری دین اسلام، تلازم ربوبیت تشریعی با ربوبیت تکوینی، و دلیل معتبر بودن احکام و قوانین الهی، در این فصل بررسی می شود. همچنین چند شبهه در اعتبار قوانین الهی پاسخ می گیرد. پس از آن درباره زندگی اجتماعی و هدف از آن، و راه تحقق این هدف بحث می شود. فصل چهارم در ادامه بحث قانون و قانون گذاری از دیدگاه قرآن، بحث هایی درباره ملاک قانون گذاری خداوند، لزوم وضع مقررات و احکام از جانب مقامی برتر از انسان، تقسیم احکام به دایمی و غیردایمی، شرایط قانون گذار (مجلس شورا یا مشاوران حاکم) در عصر غیبت به تفصیل مطرح شده، در پایان، نُه دلیل برای اثبات لزوم الهی بودن قانون مورد بررسی قرار می گیرد، و دلیل نهم دلیل قطعی و نهایی شناخته می شود. فصل پنجم درباره موضوع حکومت، مشتمل است بر مطالبی تحت عناوین نیاز جامعه به حکومت، وظایف حکومت، امتیاز جامعه الهی، ضرورت حکومت از دیدگاه اسلام، شرایط حاکم و زمامدار در قرآن و نقد نظریه عدم نیاز به حکومت. در ادامه انواع حکومت مطرح می شود که عبارتند از: 1. حکومت زورمداری (دیکتاتوری); 2. حکومت مستقیم همه مردم; 3. دموکراسی جدید (حکومت نمایندگان اکثریت); 4. حکومت اسلامی. سرانجام سه نوع اول مورد ارزیابی قرار گرفته، ایرادهایشان ذکر می گردد، و بحث درباره ارزیابی حکومت اسلامی و مقایسه آن با سایر انواع حکومت به فصل بعد موکول می شود. فصل ششم به نوع چهارم حکومت، یعنی حکومت اسلامی می پردازد، که این نوع، بهترین شکل حکومت تلقی می گردد. سپس نحوه حکومت اسلام در عصر غیبت تبیین شده، ضمن آن استاد طرحی نو در زمینه تعیین حاکم و دیگر مسئولان حکومت پیشنهاد می کنند که در نتیجه اجرای آن، آحاد مردم تنها در حیطه تخصص و آگاهی و شناخت خود رأی خواهند داد. در خاتمه بیان این طرح، پانزده وجه امتیاز برای آن شمرده می شود. تمرکز یا تجزیه قدرت، بحث مهم دیگری است که در این فصل مطرح می شود. در این بحث ابتدا ادله طرفداران تجزیه قدرت و نیز ادله طرفداران تمرکز قدرت مورد بررسی و نقد قرار می گیرد و بعد دیدگاه اسلام درباره تمرکز یا تجزیه قدرت بیان می گردد. سپس به مناسبت همین بحث، راه های پیش گیری از سوء استفاده مسئولان و چگونگی نظارت بر اعمال مقام رهبری تشریح می شود. بحث از مراحل تصویب قانون و نیز بحث وحدت یا تعدد حکومت های اسلامی از دیگر مباحث این فصل است. فصل هفتم موضوع شورا و بیعت را می پژوهد، و از شورا و مردم سالاری، جایگاه شورا در نظام سیاسی اسلام، فواید مشورت پیامبر(صلی الله علیه وآله) با وجود مقام عصمت در ایشان و نیز از بیعت و اهداف آن بحث می کند.