کتاب نشان لبخند/ صورتم رنگین کمانی شده است.سرم را به زیر می اندازم و مقداری از چمن خیس را می کنم.هر قدر که با رضا ندار باشم؛رویم نمی شود؛بگویم؛ آن روز فرشته داشت جلد کتاب نشان لبخند را می چسباند که نیم نگاهی بهش کردم تند تند پلک زد از دیدن مژه های بلند فرشته قلبم به تپش افتاد....