در اثر کلاسیک تاریخ اقتصادی و نظریه اجتماعی "دگرگونی بزرگ"، کارل پولانی تحولات اقتصادی و اجتماعی ناشی از "دگرگونی بزرگ" انقلاب صنعتی را تحلیل میکند. تجزیهوتحلیل او نهتنها نواقص موجود در بازار خودتنظیمکننده را توضیح میدهد، بلکه پیامدهای وخیم اجتماعی بازار سرمایهداری بدون نظارت را نشان میدهد. مطالب مقدماتی جدید پولانی، نشانگر اهمیت تجدیدنظر در تحلیل معنایی در دوره جهانیسازی و تجارت آزاد است.
پولانی اعتقاد دارد که اقتصاد بازار مدرن و دولت مدرن را نه بهصورت عناصر گسسته، بلکه باید آنها را بهصورت یک خلق انسانی واحد که او آن را "جامعه بازار" مینامد، دانست.
یک ویژگی بارز "جامعه بازار" این است که ذهنیت اقتصادی بشریت تغییریافته است. مردم قبل از "دگرگونی بزرگ"، اقتصادهای خود را بر مبنای جبران و توزیع مجدد در روابط شخصی و جمعی تنظیم میکردند. در نتیجه صنعتیشدن و افزایش نفوذ دولت، بازارهای رقابتی ایجاد شد که تمایلات اجتماعی قبلی را تضعیف کرده و آنها را با نهادهای رسمی جایگزین کرد که هدفشان بهبود اقتصاد بازار خودتنظیم شده بود.
پولانی در کتاب درخشان و کلاسیک خود، دگرگونی بزرگ، اظهار میکند که فرضهای آدام اسمیت و دیگر اقتصاددانهای کلاسیک دربارۀ انگیزۀ سودجویی انسان تا عصر جدید، اصل مسلط بر حیات اقتصادی نبوده است. او مینویسد در جوامع پیش سرمایهداری، انگیزههای دینی و سیاسی و قومی محرک اصل اقتصادی بودهاند. برای مثال، خود را در سازوکارهای باز توزیع یا روابط خویشاوندی نشان میدادهاند. بنا به نظر پولانی، فقط در جامعۀ بازاری جدید است که نیروها و محرکهای متمایز اقتصادی نهاد و مناسبات غیراقتصادی را در ذیل خود قرار دادهاند و تبعات وحشتناکی دارد. بر همین اساس، پولانی استدلال میکند که بازارهای خودتنظیم برای مناسبات اجتماعی مخرباند و آثار آن بر زندگی انسانی چنان وحشتناک است که اگر با اقدامات محافظتی کنترل نشود، جامعۀ انسانی نابود خواهد شد.
کتاب پولانی به ما این امکان را میدهد تا متوجه شویم مسیر اقتصاد سیاسی از مارکس عبور نمیکند و نقدهای متفاوت با رویکردهای متفاوت به سرمایهداری به وجود آمده؛ از تبارشناسی فوکویی تا بحثهای دلوز و اجتماعگرایان. اما پولانی اهمیتی دوچندان دارد؛ چراکه اولاً او بسیاری از اقتصاددانان نئولیبرال کنونی را دیده و با آنها مباحثه و مناظره کرده است. کارل پولانی برادر مایکل پولانی، فیلسوف علم مشهور، است. مایکل پولانی در ابتدا در جریان سرمایهداری قرار دارد و استاد هایک است.
حداقل دو انتقاد اساسی به کارل پولانی میتوان وارد کرد: نخست آنکه در او جبرگرایی فناورانه بسیار زیادی وجود دارد؛ بهگونهای که تمام بحث پولانی بر این مبنا یا بر این پرسش استوار است که چگونه انقلاب صنعتی، جامعۀ بازار را به وجود آورده است؟ نقد دوم به پولانی در ایدهای میگذرد که او خودش ادعای نقد آن را دارد؛ یعنی ایدۀ پیشرفت. توصیف پولانی همچون دیگر شارحان سرمایهداری بر این مبناست که فرایند تجاریشدن نهایتاً به صنعتیشدن و جامعۀ بازار انجامید. این روند تنها در غرب و با نهادهای آزاد غربی که موانع غیراقتصادی سرمایهداری را برداشته بودند، ممکن شده است. به عبارتی بر این مبنا، گسترش تجارت که پولانی «روند اروپایی غربی پیشرفت اقتصادی» مینامد، نشانگر توجه یا پذیرش ایدۀ پیشرفت در نزد پولانی است؛ هرچند که ایدۀ انسان اقتصادی را با استدلالهای انسانشناسانه رد میکند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir