یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
در جهانی که دیجیتالشدن، بنیاد تمام کسبوکارها را دگرگون کرده است، کتاب «مدیریت منابع انسانی دیجیتال» نوشتهٔ مهدی شامی زنجانی و محسنه اسدی، نه تنها یک کتاب، بلکه یک راهنمای عملگرا و ضروری برای تمام رهبران و متخصصانی است که بقا و رشد سازمانشان در گرو پذیرش این تحول اجتنابناپذیر است. این کتاب بهشکلی دقیق و نظاممند، پلی میان نظریه و عمل زده و مسیر دشوار گذار از منابع انسانی سنتی به دیجیتال را هموار میسازد.
کتاب مدیریت منابع انسانی دیجیتال اثری جامع و درعینحال کاربردی است که با زبانی ساده و روان، مخاطبان خود را از مدیران اجرایی و متخصصان حرفهای منابع انسانی تا دانشجویان و اساتید دانشگاه به شکلی مطلوب با ابعاد مختلف این مفهوم حیاتی آشنا میکند. ساختار کتاب به گونهای طراحی شده که خواننده را از مبانی نظری تا اجرای عملی همراهی میکند. فصل اول این کتاب به مفهومسازی و بسترسازی فکری مدیریت منابع انسانی دیجیتال میپردازد و چارچوب ذهنی لازم برای درک عمیق تغییرات را ایجاد میکند. در مقابل، در فصل پایانی (فصل هفتم)، نویسندگان با دورنمایی عملگرا، ده توصیهٔ کاربردی و کلیدی را برای پیادهسازی موفق این مفهوم در سازمانها ارائه میدهند که میتواند به عنوان یک نقشهٔ راه اجرایی مورد استفاده قرار گیرد. قلب تپندهٔ این کتاب در پنج فصل میانی آن نهفته است که به بررسی دیجیتالیسازی فرایندهای اصلی مدیریت منابع انسانی میپردازد. زیبایی و اثربخشی این فصلها در ساختار مشابه و بسیار جذاب آنهاست. هر فصل با یک داستان واقعگرا و مرتبط آغاز میشود که خواننده را مستقیماً در بطن چالشهای یک فرایند خاص قرار میدهد. سپس با مروری مختصر بر گامهای اساسی آن فرایند، به سراغ تشریح کاربرد فناوریهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی، تحلیلگری دادههای کلان، شبکههای اجتماعی، اینترنت اشیا، بلاکچین و واقعیت مجازی و افزوده میرود. در پایان هر فصل نیز، با معرفی یک داشبورد مدیریتی، ابزاری برای پایش و ارزیابی عملکرد در اختیار مدیران گذاشته میشود. یکی از بخشهای منحصر به فرد و ارزشمند این فصول، قسمت «سرنخ» است که در آن، توصیههای اجرایی و عملی برای موفقیت در پیادهسازی هر فرایند ارائه شده است.
چرا باید این کتاب را خواند؟
در دنیای پررقابت امروز، منابع انسانی دیگر یک واحد پشتیبانی صرف نیست؛ بلکه یک شریک استراتژیک برای کسبوکار است. خواندن این کتاب به شما کمک میکند تا نه تنها با آخرین فناوریها و روندهای حوزهٔ منابع انسانی آشنا شوید، بلکه بتوانید نقشهٔ راه تحول دیجیتال واحد خود را ترسیم کنید. این کتاب به شما میآموزد که چگونه با بهرهگیری از دادهها و تحلیلهای دقیق، تصمیمگیریهای هوشمندانهتری داشته باشید، تجربهٔ کارکنان را ارتقا دهید و درنهایت، نقش کلیدی در خلق ارزش و افزایش بهرهوری سازمان خود ایفا کنید. این اثر تنها به بیان تئوری بسنده نکرده و با مثالهای عینی و ساختاریافته، دانش تبدیل شدن به یک سازمان چابک و آیندهنگر را در اختیار شما قرار میدهد.
این کتاب برای طیف وسیعی از علاقهمندان و فعالان حوزهٔ مدیریت و منابع انسانی مفید است. مدیران ارشد و رهبران سازمانی که به فکر تحول دیجیتال کسبوکارشان هستند، متخصصان و مدیران منابع انسانی که میخواهند دانش و مهارتهای خود را به روز کنند و نقش استراتژیکتری ایفا نمایند، مشاوران مدیریت و تحول سازمانی، دانشجویان و پژوهشگران رشتههای مدیریت، بهویژه مدیریت منابع انسانی و فناوری اطلاعات، و درنهایت، تمام کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای نوپا که میخواهند از همان ابتدا بنیانهای دیجیتالی مستحکمی برای مدیریت سرمایههای انسانی خود ایجاد کنند، مخاطبان اصلی این کتاب ارزشمند به شمار میآیند.
«این روزها، در دنیای حرفهای و دانشگاهی، به کمتر کسی برمیخوریم که تحول دیجیتال را عبارتی دهانپرکن و مدگرایانه بداند، زیرا این مفهوم قدرت بلامنازع خود را به همه ثابت کرده است. اگر تحول دیجیتال تا قبل از همهگیری جهانی کرونا بیشتر فرصت تلقی میشد، در طول این دوران و پسازآن، به «الزام و عامل بقا» برای بسیاری از صنایع تبدیل شده است. اگرچه سونامی دیجیتال در یک زمان همهٔ صنایع را درنمینوردد و بهاصطلاح دیروزود دارد، چیزی که در آن شکی نیست این است که سوختوسوز نخواهد داشت و سراغ همه خواهد رفت، حتی سراغ شما، دوست عزیز! داروینیسم دیجیتال به ما میآموزد فقط سازمانهایی در این عصر بقا خواهند داشت که بتوانند قابلیتهای دیجیتال مناسبی در خود ایجاد کنند. اهمیت تحول دیجیتال بهقدری در سالهای اخیر افزایش یافته است که مجلهٔ مدیریتی دانشگاه امآیتی1 از تعبیر ایدئولوژی کسبوکار برای آن استفاده میکند. این تعبیر ازآنجهت شایان توجه است که ایدئولوژی همچون لنزی روی چشمان ما قرار میگیرد و دنیا را از پشت آن میبینیم و تحلیل میکنیم. وقتی لنزِ روی چشمانمان در دنیای کسبوکار تغییر کند، چیزهایی را میبینیم که قبلاً از دیدن آنها عاجز بودیم و همچنین ممکن است چیزهایی که قبلاً پررنگ میدیدیم و برایمان مهم بودند دیگر ارزش و اعتبار قبلی خود را نداشته باشند. این لنز جدید به ما دید و بینش جدیدی میدهد. برای مثال، با چنین دید و بینشی است که داده برای کسبوکارمان به چنان دارایی ارزشمند و استراتژیکی تبدیل میشود که نمیتوانیم بدون آن رقابت کنیم و حتی بقا داشته باشیم. یا همین نوع نگاه و رویکرد است که به ما نشان میدهد تحول دیجیتال مفهومی سازمانگستر است و کلیهٔ کارکردهای سازمانیمان را در بر میگیرد. اینگونه بهتر درمییابیم که تحول دیجیتال یکی از کارهایی که باید در کنار کارهای دیگرمان انجام بدهیم نیست، بلکه همهٔ کارهای ما تحت تأثیر آن قرار میگیرد. به بیان دیگر، تحول دیجیتال کارکردی در کنار کارکردهای سازمانی دیگر مانند مدیریت منابع انسانی، مدیریت بازاریابی، مدیریت مالی، مدیریت فرایند و مدیریت تولید و عملیات نیست، بلکه همچون چتری همهٔ این موارد را در بر میگیرد و برای تبدیل شدن به موجودیتی در تراز این عصر بازآفرینیشان میکند. بهاینترتیب، با اطمینان خاطر میتوان گفت که بخش یا فردی در سازمان وجود ندارد که مخاطب پیام تحول دیجیتال و تحت تأثیر آن نباشد.»