کتاب «بوماران» اثر محبوبه حاجیاننژاد داستانی عمیق و احساسی دربارهی سلمان، جوانی است که بهعنوان تنها پسر بازمانده از خاندانش، مسئولیت حفظ خانه و ارث پدر را به عهده دارد. خانهای بزرگ و قدیمی که سالها محل تجمع مردم در ایام محرم بوده و روشن نگهداشتن این چراغ تاریخی برای سلمان و پدرش بسیار مهم است. در این رمان، سلمان مصمم است تا چراغ این خانه را روشن نگهدارد و به نسل آینده بسپارد، اما با چالشهایی روبهرو میشود که سرنوشت او را تحت تأثیر قرار میدهد.
معرفی کتاب: «بوماران» – قصهای از جنگ و میراث خانوادگی
در داستان «بوماران»، سلمان جوانی با آرزوهای بزرگ و علاقهمند به حضور در جبهه است، اما تصمیمگیری پدر برای او چالشهایی به همراه دارد. سلمان بهدنبال تحقق آمال خانوادگی و مسئولیتهای خود، در کشمکش بین عشق به وطن و تعهد به خانواده قرار میگیرد. نزدیکی داستان به دهه 60 و سالهای جنگ ایران، به روایت جذابیت خاصی میبخشد.
محبوبه حاجیاننژاد با توانایی بالای خود در داستاننویسی، تأثیر جنگ و هیاهوی اطراف آن را بر روی نسل جوان و خانوادهها به تصویر میکشد. او به زیبا و دردناک درونمایههایی از وفاداری، انتخابها و خیانتهای انسانی در سختترین شرایط را روایت میکند. رمان «بوماران» در نهایت نگاهی عمیق به رابطههای خانوادگی و فشارهای اجتماعی ناشی از جنگ دارد و چالشهای فردی را در بستر جامعه نشان میدهد.
1. نکات انسانی و عاطفی: داستان به خوبی به چالشهای انسانی و عاطفی دوران جنگ میپردازد و خواننده را با درد و رنجهای زمانه آشنا میکند.
2. تحلیل عمیق شخصیتها: محبوبه حاجیاننژاد با روایتی دقیق و هوشمندانه، عمق شخصیت سلمان و دیگر شخصیتها را روایت میکند که خواننده را به صورت عمیقتری به زندگی آنها نزدیک میکند.
3. تأمل در تاریخ: کتاب فرصتی برای مطالعه و تأمل در تاریخ ایران و تأثیر جنگ بر نسلهای مختلف خانوادهها فراهم میآورد.
4. سبک نگارش جذاب: نثر سلیس و توصیفی نویسنده باعث میشود که خواننده به آسانی در دنیای داستان غرق شود و از احساسات شخصیتها آگاه شود.
5. درسهایی از وفاداری و انتخاب: این اثر به بررسی انتخابها و پیامدهای آنها در زندگی میپردازد و خوانندگان را به تفکر در مورد مسئولیتهای انسانی خود دعوت میکند.
کتاب «بوماران» میتواند بهعنوان یک اثر ارزشمند در ادبیات معاصر ایران، خوانندگان را به دنیای غنی از تاریخ، احساسات و انسانیگری سوق دهد و تأثیرات جنگ را بهوضوح به تصویر بکشاند.
کوبیدن دری که رویش قفل به آن بزرگی زدهاند هیچ جوری عاقلانه به نظر نمیرسد، اما وقتهایی هست که ناچاری وادارمان میکند برای چند لحظهٔ کوتاه حتی برای خودمان امید واهی کوچکی دست و پا کنیم. فقط برای اینکه تلاشی کرده باشم، در را از همان جایی که امضا انداخته بودم چند بار با کف دست میزنم و ننجان را صدا میکنم. بعد نگاهم را به بالای در میاندازم و منتظر صدایی میشوم که میدانم نمیآید. دست میاندازم و آجرهای بیرونزدهٔ دیوارِ کنارِ در را میگیرم و بالا میروم. از روی دیوار میپرم توی حیاط. خیلی طول میکشد باور کنم بیدارم. اما عجیب دوست دارم خیال کنم خواب میبینم و چشمم را روی حیاط خالی و خلوتش ببندم که دارد به سادهترین شکل ممکن به من میگوید اینجا خانهٔ پدرت نیست که چند ماه پیش ترکش کرده بودی؛ فقط یک حیاط بزرگ است با درخت توت عریانی میانهاش که شاخههایش در تمام طول سال روی حوض کوچک سایه انداختهاند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir