قلبی به این سپیدی

رمان «قلبی به این سپیدی» نوشته خابیر ماریاس، که برنده جایزه ایمپک دوبلین شده است، داستانی نفس‌گیر درباره اسرار پنهان خانوادگی است که تأثیر بی‌رحمانه گذشته را بر زندگی شخصیت‌ها آشکار می‌کند. خوان، شخصیت اصلی داستان، تنها بخشی ناچیز از زندگی پدرش، رانز، را می‌داند اما پس از ازدواج، به مرور اتفاقات گذشته می‌پردازد و به اطلاعاتی دست می‌یابد که اصلًا تمایلی به دانستنشان ندارد. رمان در قالب داستانی ضدکارآگاهی، به مسائل عمیق انسانی مانند رازدار‌ی، توطئه، گناهان پدر، روابط پیچیده و تداوم خشونت می‌پردازد و هزینه‌ها و تأثیرات شک و بلاتکلیفی را به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب قلبی به این سپیدی

«قلبی به این سپیدی» اثری است که با نگاهی دقیق به روابط خانوادگی و پنهان‌کاری‌های آن‌ها، پیچیدگی‌های ذات انسان و پیامدهای ازلی تصمیمات گذشته را نشان می‌دهد. داستان با مضامین تردید و آشفتگی، روایتی فلسفی و روان‌شناسانه درباره تأثیر خاطرات و رازهای خانوادگی بر حال و آینده افراد ارائه می‌دهد. این رمان برخلاف داستان‌های معمول علیه جرم و کارآگاهی، بیشتر به بررسی بنیان‌های روانی و اخلاقی شخصیت‌ها توجه دارد و شکلی نو از تفسیر سرشت انسان را عرضه می‌کند.

چرا باید این کتاب را خواند؟
این کتاب برای کسانی که می‌خواهند در عمق روابط خانوادگی و نقش گذشته در شکل‌دهی به هویت افراد کاوش کنند، بسیار مناسب است. مطالعه این رمان فرصتی برای درک پیچیدگی و ظرافت‌های انسانی در کنار داستانی جذاب و پر از رمز و راز فراهم می‌آورد. همچنین علاقه‌مندان به ادبیات معاصر و داستان‌های تأمل‌برانگیز، با خواندن این اثر تجربه‌ای متفاوت و پربار خواهند داشت.

خواندن کتاب قلبی به این سپیدی را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این کتاب به خوانندگان علاقه‌مند به رمان‌های روان‌شناسانه، داستان‌های معمایی و افرادی که به بررسی مسائل خانوادگی و روابط انسانی می‌پردازند، توصیه می‌شود. همچنین برای کسانی که به آثار خابیر ماریاس علاقه‌مندند و به دنبال داستان‌هایی با روایتی چندلایه و موضوعی عمیق هستند، این رمان منبع مناسبی خواهد بود.

در بخشی از کتاب قلبی به این سپیدی می‌خوانیم:

 بیشتر آدم‌ها به این قصد دست به تغییر می‌زنند که از جای خودشان در دنیا خلاص شوند و جای دیگری را غصب کنند و فقط به همین دلیل خودشان را فراموش و آن چه را بودند، مدفون می‌کنند؛ همه‌ی ما گاه به شدت از چیزی که هستیم و چیزی که بودیم، خسته می‌شویم.