کتاب «خواب بیپایان»، اولین اثر آندره شدید، نوشته شده در سال 1952، یکی از رمانهای برجسته و به روز ادبیات فرانسه است که علیرغم قدمت، همچنان با دغدغههای مدرن و انسانشناسی عصر حاضر پیوند خورده است. شدید که پس از ترک لبنان به دلیل جنگهای داخلی در سال 1946، زبان فرانسه را به عنوان زبان نویسندگی خود برگزید، در این کتاب با نثری ساده اما پر از ظرافت شعری، زندگانی یک زن مصری به نام سامیه را به تصویر میکشد؛ زنی گرفتار در مصائب و محدودیتهای سنتی جامعهاش و در جستجوی رهایی از بندهای نقشهای زندگی زنانه در روستایی کوچک کنار نیل.
رمان در بستر تاریخی و اجتماعی مصر شکل میگیرد و از زبان سامیه روایت میشود؛ زنی که دچار فشارهای خانوادگی، اجتماعی و روحی است. او میخواهد از شرایط تحمیلی مانند ازدواجی که پدرش برایش ترتیب داده، نقشها و مسئولیتهای زنانه سنتی، و درد فقدان فرزندش بگریزد. این رمان یک فریاد اعتراض است که مرزهای زمان و مکان را درمینوردد و پرسشهایی عمیق درباره امکان طغیان زنانه در نظامی که تسلیم و سکوت را آموخته است مطرح میکند. سبک کتاب ساده اما پرکشش است و این تضاد، جذابیت و عمق خاصی به داستان داده است. «خواب بیپایان» نه فقط یک داستان زنانه، بلکه یک اثر رئالیستی و فلسفی است که به مسئلهی جایگاه زن در جوامع سنتی و محدودیتهایی که بر زندگی او تحمیل میشود میپردازد. آندره شدید با ظرافت و زیرکی توانسته عمق رنجها و در عین حال عزم و ارادهی زنانه را به تصویر بکشد و مخاطب را به تفکر درباره ساختارهای اجتماعی و انسانی وادارد. «خواب بیپایان» فرصتی است برای ورود به جهانی که بین سنت و مدرنیته، رنج و امید، و فراز و نشیبهای زندگی زنانه نوسان میکند؛ کتابی که نه تنها داستان یک زن، بلکه بازتابی از سرنوشت جمعی زنان بسیاری است که در تاریخ و فرهنگهای مختلف به دنبال جایی برای فریاد و رهاییاند.
خوانندگان علاقهمند به ادبیات داستانی پیچیده و در عین حال روان که مضمونی درباره زنان و جامعه دارند. کسانی که میخواهند با ادبیات فرانسه و نویسندهای چون آندره شدید آشنا شوند و تجربهی متنی سرشار از ظرافتهای زبانی و انسانی داشته باشند. پژوهشگران و دانشجویانی که به موضوع مطالعات زنان، ادبیات فمینیستی و فرهنگ مصر علاقهمندند. هر خوانندهای که دنبال آثار پرتعلیق و در عین حال فلسفی و احساسی در قالب داستان زنده و ملموس است.
(ام الخیر ) برایم تعریف کرد چه بر سر ( سیده ) آمده است. پدر و برادرش او را با ضربات چاقو کشته بودند. سیده بزرگترین بچهی خانه بوده و خودش خواهر و برادرهایش را بزرگ کرده بود. ( رتیبه ) را هم همین طور. شبی او را با مردی نزدیک نخلستان میبینند. خبر به گوش پدر و برادرش میرسد. سیده بیوه بود اما حالا او را با مرد دیگری دیده بودند. این دیگر ننگ بود. پدر و برادرش سرافکنده شدند و آبرویشان رفت و با دست خودشان سیده را کشتند!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir