کتاب «سیمای زنی در میان جمع» نوشته هاینریش بل، نویسنده برجسته آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات، رمانی است که زندگی زنی به نام لنی فایفر را روایت میکند. داستان از سن 48 سالگی لنی آغاز میشود و با بازگشت به گذشته، سیر زندگی او را از سال 1922 تا 1970 به تصویر میکشد. در این مسیر، بیش از 125 شخصیت دیگر نیز حضور دارند که هر یک نماینده بخشهایی از جامعه آلمان در آن دوره هستند. این رمان به نقد جامعه سرمایهداری و نظام کمونیستی میپردازد و فساد اخلاقی، حرص و طمع، ریاکاری و تظاهر به تقوا را در همه سطوح اجتماعی به طنزی انسانی و دقیق نشان میدهد. هاینریش بل با همدردی و طنزی ظریف، زنانی مانند لنی را به تصویر میکشد که در شرایط سخت جنگ و پس از آن، با تمام وجود برای زندگی و استقلال خود تلاش میکنند و در برابر نگاههای سرزنشگر جامعه مقاومت مینمایند. کتاب «سیمای زنی در میان جمع» اثری شگفتانگیز، جذاب و خواندنی است که علاوه بر روایت زندگی یک زن، تصویری جامع از تحولات اجتماعی، اخلاقی و تاریخی آلمان در قرن بیستم ارائه میدهد. این رمان، که در سال 1971 منتشر شده، یکی از مهمترین آثار هاینریش بل به شمار میرود و باعث کسب جایزه نوبل برای او شده است. به طور خلاصه، «سیمای زنی در میان جمع» داستان زندگی زنی مستقل و مقاوم است که بار تاریخ و تحولات اجتماعی را بر دوش میکشد و با نگاهی انتقادی و طنزآمیز، فساد و ریاکاری جامعه را به چالش میکشد.
هاینریش بل دربارهٔ کتاب سیمای زنی در میان جمع میگوید: «میخواستم داستان زنی آلمانی را در اواخر چهلسالگی بازگویم که بارِ تاریخ را از 1922 تا 1970 به دوش دارد». هاینریش بُل برای شرح زندگینامهٔ لنی که شخصیت اصلی داستان سیمای زنی در میان جمع است، ابتدا از زمان حال و از 48 سالگی لنی آغاز میکند و پس از شرح بسیاری از خصوصیات او در این سن به گذشته میرود و سیری بلند در گذشته و خاطرات دور زندگی او دارد و همانطور که در گذشته غوطهور شده، ناگهان لحن روایت عوض میشود و این بار با لحنی دیگر روال زندگی لنی را از گذشته به حال و سپس آینده به تصویر میکشد. پیرامون لنی بیش از 125 شخصیت خودنمایی میکنند که هر یک نماینده طیف گستردهای از جامعه آن زمان آلمان هستند. بُل در این اثر هم جامعه سرمایهداری و هم نظام کمونیستی را هدف پیکان تیز انتقاد خود قرار میدهد. بُل در «سیمای زنی در میان جمع»، فساد اخلاقی و حرص به مالاندوزی را در همه شئون جامعه میبیند و با طنزی سراسر انسانی همهٔ جوانب آن را میشکافد و نمایش میدهد و مقام و مرتبه اجتماعی، ثروت و جایگاه سیاسی، درجات علمی و دانشگاهی منهای انساندوستی را به باد تمسخر میگیرد و از ریاکاری و تظاهر به تقوا و پاکدامنی در عین گناه پرده برمیدارد. بُل عاشق مردمان ساده و بیغلوغش است و در میان آنها احساس راحتی میکند. زنان مخلوق او بهجای لذتجویی و شهوتپرستی ترحم و همدردی را در خواننده برمیانگیزند و به خواننده حتی فرصت نمیدهد جز این بیندیشد. در سراسر «سیمای زنی در میان جمع» صفحهای نیست که در آن بُل طنز و همدردی با انسانها را از یاد ببرد.
به داستانهای واقعگرایانه و عمیق اجتماعی علاقه دارند، زیرا بل در این رمان زندگی لنی فایفر را از سال 1922 تا 1970 روایت میکند و تصویری جامع از جامعه آلمان در این دوران ارائه میدهد. به رمانهایی با نقد اجتماعی و سیاسی علاقه دارند، زیرا بل در این اثر هم جامعه سرمایهداری و هم نظام کمونیستی را نقد میکند و به فساد اخلاقی، حرص، ریاکاری و تظاهر به تقوا در سطوح مختلف اجتماعی میپردازد. به شخصیتهای زن قوی و مستقل علاقهمندند، چرا که این رمان داستان زنی را روایت میکند که در روزهای سرد و سیاه جنگ و پس از آن، برای زندگی شخصی و استقلال خود تلاش میکند و به نگاههای سرزنشگر جامعه اهمیت نمیدهد. به آثاری با مضامین فلسفی و اگزیستانسیالیستی علاقه دارند، زیرا این رمان با محوریت زندگی فردی در بستر تحولات تاریخی، مفاهیمی چون هویت، تنهایی و مقاومت در برابر جبرهای اجتماعی را بررسی میکند. (استنتاج از علایق کاربر در ادبیات فلسفی) از قلم هاینریش بل و سبک خاص او در داستانگویی، شامل برشهای زمانی و نقد ظریف اجتماعی، لذت میبرند. به آثار برندگان جایزه نوبل ادبیات و رمانهایی که به عنوان شاهکار ادبی شناخته میشوند، توجه دارند. این کتاب به خصوص برای کسانی که میخواهند با تأثیرات جنگهای جهانی بر جامعه و افراد آشنا شوند و تحولات اخلاقی و اجتماعی یک کشور را از نگاه یک شخصیت محوری درک کنند، بسیار خواندنی است.
«قهرمان اصلی، در این قسمت، یک زن آلمانی 48 ساله است. قد او یک متر و هفتاد و یک سانتیمتر و وزن او در حدود شصت و هشت کیلو و هشتصد گرم است؛ یعنی با اختلاف سیصد یا چهارصد گرم، وزن ایدهآل برای چنین قدی. رنگ چشمانش چیزی است بین آبی تند و سیاه. انبوه موهای براق و بلوندش، که کمی به خاکستری میزند و او آنها را به روی شانههایش افشان میکند، به سرش حالتی میدهد که گویی کلاهی طلایی بر تارکش گذاشته باشند. این زن لنی فایفر نام دارد. نام خانوادگی پدریاش گرویتن است، او سی و دو سال تمام، البته با چند تا قطع و وصل، به امر عجیب و غریبی اشتغال داشت که در عرف متداول و مرسوم به آن «کار» میگویند: در ابتدا، پنج سال به صورت کارمند غیرمتخصص در مؤسسه پدرش و بعد، بیستوهفت سال تمام، به عنوان کارگر غیرمتخصص در امر گلآرایی، نزد سایرین. بعد از اینکه، در اوج تورم، تنها دارایی غیرمنقولش را که عبارت از خانه باشکوهی بود و در مرکز شهر جدید قرار داشت و چهارصد هزار مارک میارزید، از روی دست و پا چلفتی به ثمنبخس میفروشد، بدون دلیل قانعکنندهای ــ نه پیری و نه مریضی را میتواند عنوان کند ــ کارش را رها میکند، بهطوری که در حال حاضر تقریبا درآمدی برای گذران زندگی ندارد. دوران شوهرداری او بیش از سه روز طول نکشیده است: در سال 1941، به مدت سه روز، زن یک افسر جزء ارتش آلمان میشود که ثمره آن حقوق وظیفه ناچیزی است که تاکنون هیچگونه تغییری در میزان آن داده نشده است. در حال حاضر بهطور قطع میتوان گفت که لنی ــ نهتنها از لحاظ مالی ــ بلکه از جمیع جهات در وضع بسیار دشواری قرار دارد، مخصوصا از وقتی که پسر محبوبش در زندان بهسر میبرد. اگر لنی موهایش را کوتاه کند و به رنگ خاکستری درآورد، به نظر زن چهلسالهای میآید که خوب مانده باشد؛ حال آنکه با بلند و افشان کردن آنها، تضادی را که بین آرایش مو به سبک جوانها و صورتی که دیگر جوان نیست ایجاد میشود نمایانتر میسازد؛ به طوری که هر کس به او نگاه کند دستکم پنجاه سال را به او میدهد. البته سن واقعی او همین است، اما او با این نوع آرایش نه تنها این شانس را از دست میدهد که کمسن و سالتر جلوه کند، بلکه باعث میشود تا مردم به او به صورت یک زن بلوند رنگ و رورفتهای نگاه کنند که در جستوجوی شهوترانی و خوشگذرانی است.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir