به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







ناپیدا









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «ناپیدا» نوشته پل آستر، اثری جذاب و چندلایه از مجموعه «ادبیات امروز» است که در قالب رمانی آمریکایی، پیچیدگی‌های هویت، شانس و پیچش‌های غیرقابل پیش‌بینی سرنوشت را در بستر دهه 1960 به تصویر کشیده است. در «ناپیدا» پل آستر داستان‌هایی تو در تو و چندنظری خلق کرده که گاه به ادبیات معمایی نزدیک می‌شوند. روایت زندگی درهم‌تنیده دو مرد جوان یعنی آدام واکر، شاعر و دانشجوی بلندپرواز دانشگاه کلمبیا، و رودولف بورن، مردی مرموز و کاریزماتیک، محور اصلی داستان است. در پس‌زمینه نیویورک پرجنب‌وجوش سال 1967، آدام با روبه‌رو شدن با بورن و دوست‌دختر جذاب او، مارگو، وارد یک مثلث عشقی پیچیده و پس از یک حادثه خشونت‌آمیز، زندگی او برای همیشه تغییر می‌کند. آدام در گیرودار این وقایع و تضادهای اخلاقی خود، با سرنوشت و پیگیری آرامش درونی دست و پنجه نرم می‌کند و داستان او از زاویه‌های دید متعددی روایت می‌شود که هرکدام به کشف جدیدی در شخصیت و سرنوشتش می‌انجامند.

درباره کتاب «ناپیدا»

این رمان، به‌واسطه ساختار ویژه روایت آن که شامل سه راوی و چهار بخش متفاوت است، توانسته نگاهی عمیق و چندوجهی به زندگی و ذهن آدام واکر ارائه دهد. پل آستر با ساده‌نویسی، از بازی‌های زبانی پیچیده فاصله گرفته و تمرکز خود را بر شخصیت‌پردازی و روانشناسی عمیق داستان گذاشته است. زندگی آدام که در دهه 1960 در نیویورک جریان دارد، تصویرگر عصیان جوانی، جستجوی عدالت و کشمکش‌های درونی است که باعث شده این رمان علاوه بر جذابیت داستانی، اثری پرفراز و نشیب و فلسفی به شمار آید. آدم واکر، شخصیتی است که درگیر سرنوشت‌هایی پیچیده و تصمیمات پرابهام اخلاقی می‌شود و خواننده را تا پایان در تعلیق و کنجکاوی نسبت به سرنوشت او نگه می‌دارد. تعامل‌های او با رودولف بورن و تاثیرات نامرئی آن بر زندگی‌اش، هویت و عمق داستان را تقویت می‌کنند. همچنین، «ناپیدا» پر است از ارجاعات ادبی و سینمایی که لایه‌های نوشتاری آن را غنی‌تر کرده‌اند.
چرا باید این کتاب را خواند؟
«ناپیدا» علاوه بر ارائه داستانی پرکشش و معماگونه، خواننده را به تفکری عمیق درباره هویت فردی، روابط انسانی و پیچیدگی‌های سرنوشت دعوت می‌کند. تجربه روایت از سه زاویه مختلف و کنش‌های غیرمنتظره شخصیت‌ها، اثری متفاوت و خاص از پل آستر خلق کرده است که خواندنش برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و روانشناسی ادبیات بسیار ارزشمند است. این کتاب با نثری روان و ساده، ورود مناسبی به دنیای پیچیده پل آستر است و نشان می‌دهد که چگونه یک داستان می‌تواند چندین روایت و برداشت متفاوت داشته باشد.

خواندن کتاب «ناپیدا» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

دوستداران ادبیات معاصر آمریکا، علاقه‌مندان به رمان‌های روانشناسانه و داستان‌های چندلایه، کسانی که به سرنوشت‌های پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق علاقه دارند، مخاطبانی که دنبال داستان‌هایی با ساختار روایی غیرخطی و چند زاویه دید هستند پیشنهاد می‌شود. «ناپیدا» اثری است که نه تنها قصه‌ای ماندگار می‌گوید، بلکه خواننده را به تفکر در باب زندگی، اختیار و سرنوشت فرا می‌خواند.

در بخشی از کتاب «ناپیدا» می‌خوانیم

«در هواپیما وقتی از سان‌فرانسیسکو به نیویورک باز می‌گشتم در ذهن به جست‌وجوی لحظه‌ای در پاییز 1967 برآمدم که برای نخستین بار واکر را دیده بودم. نمی‌دانستم آن سال برای تکمیل تحصیلاتش به پاریس رفته بود، اما چند روز پس از آغاز ترم وقتی اولین گردهمایی نویسندگان مجلهٔ "کلمبیا ریویو" را تشکیل دادیم (من و آدام هر دو عضو تحریریه بودیم) او را در آنجا نیافتم. از یکی پرسیدم واکر کجاست، و تازه آن وقت پی بردم که در برنامهٔ دانشگاه برای اعزام دانشجویان سال آخر کارشناسی به خارج ثبت‌نام کرده و به اروپا رفته است. اما کمی پس از آن (یک هفته؟ ده روز؟) ناگهان پیدایش شد. من در سمینار ادوارد تیلور دربارهٔ شعر در قرن‌های شانزدهم و هفدهم شرکت می‌کردم (بحث در اشعار وایت، ساری، رالی، گره ویل، هربرت و جان دان)، همان ادوارد تیلوری که در فصل بهار آثار میلتون را درس می‌داد. من و واکر هر دو در آن کلاس‌ها شرکت می‌کردیم و هر دو بر این باور بودیم که تیلور بهترین استاد دانشکدهٔ ادبیات و زبان انگلیسی است. از آنجا که سمینار برای دانشجویان کارشناسی ارشد بود، با اینکه دانشجوی سال آخر کارشناسی بودم، شانس آورده پذیرفته شده بودم، و سخت تلاش می‌کردم تا مورد تحسین تیلور، آن مرد همیشه درخشان، زیرک، کم‌حرف و شوخ که از دانشجویان توقع زیادی داشت قرار گیرم. سمینار هفته‌ای دو بار به مدت یک ساعت و نیم تشکیل می‌شد، و در جلسهٔ سوم یا چهارم، بی‌آنکه کسی توضیحی داده باشد واکر ناگهان بار دیگر ظاهر شد و به میان ما آمد. او سیزدهمین دانشجوی کلاسی بود که قرار بود به دوازده نفر محدود باشد.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه