کتاب «سه رساله پیشانقدی» اثر ایمانوئل کانت، فیلسوف برجسته آلمانی، مجموعهای است که سه رساله مهم او را در بر میگیرد و به بررسی دورههای مختلف زندگی فکری کانت میپردازد. این رسالهها نمایانگر سه مرحله متفاوت در اندیشه کانت هستند که عبارتاند از: دوره ادبیات و نگارش اولیه، دوره حکمت و فلسفه عملی و دوره فلسفه نظری و انتقادی. این کتاب به خواننده کمک میکند تا تحولات فکری کانت را در طول زمان بهتر درک کند و جایگاه او را در تاریخ فلسفه، به ویژه در عصر روشنگری، بشناسد. همچنین، کتاب به بررسی ایدههای کلیدی کانت درباره رابطه ذهن و جهان پیرامون میپردازد که از مهمترین مشارکتهای او در فلسفه است. این کتاب برای علاقهمندان به فلسفه غرب، تاریخ فلسفه، فلسفه کانت و اندیشههای روشنگری بسیار مناسب است و به کسانی که میخواهند تحولات فکری یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ را دنبال کنند، توصیه میشود.
علاقهمندان به فلسفه غرب و تاریخ فلسفه که میخواهند تحولات فکری کانت را از دورههای اولیه تا شکلگیری فلسفه نقادی او دنبال کنند. دانشجویان و پژوهشگران فلسفه که میخواهند زمینههای فکری و پیشزمینههای آثار مهم کانت مانند «نقد عقل محض» را بهتر درک کنند. کسانی که به مطالعه فلسفه متافیزیک، منطق و فلسفه طبیعی علاقهمندند و میخواهند روند تکامل اندیشههای کانت را در این حوزهها ببینند. افرادی که میخواهند با دوره پیشانقدی کانت آشنا شوند، دورهای که حدود 25 سال پیش از آثار نقادی او نوشته شده و نشاندهنده تکامل تدریجی اندیشههای اوست. خوانندگانی که تمایل دارند دیدگاهی تاریخی و تحلیلی دربارهی سیر فکری کانت و زمینههای فلسفی او به دست آورند، حتی اگر درک کامل آن نیازمند آشنایی قبلی با فلسفه نقادی باشد. این کتاب به عنوان مقدمهای تاریخی و تحلیلی، زمینه مناسبی برای ورود به آثار پیچیدهتر کانت فراهم میکند و به کسانی که قصد دارند به صورت عمیقتر فلسفه کانت را مطالعه کنند، توصیه میشود. مطالعه آن میتواند فهم بهتری از پرسشها و دغدغههای فلسفی کانت پیش از نگارش آثار اصلیاش ارائه دهد.
«کانت در 22 آوریل 1764 به نیمهٔ عمرش رسید و چهل ساله شد. او در خانهٔ پدری که زینساز بود و مادری که سخت به مذهب لوتر اعتقاد داشت، بزرگ شده و در دانشگاه کونیگسبرگ فلسفه خوانده بود. آن سال نقطهٔ عطفی در زندگیاش بود زیرا تدریس در دانشگاه را به او پیشنهاد کردند که بزرگترین افتخار اهل علم بود. چهل سال بعد در پایان عمرش، کانت پرنفوذترین فیلسوف اروپا به شمار میرفت. این نفوذ را بیشتر مرهون نقدهایش بود که نخستین آنها نقد عقل محض در 1781 منتشر شد، هنگامی که او پنجاهوشش سال داشت. با این اثر کوبنده، کانت دستگاهی فلسفی برای تبیین فهم ما از جهان و تکالیف اخلاقی پدید آورد، دستگاهی پیشینی که جولانگاه عقل محض بود. ولی تدریسی که در 1764 به کانت پیشنهاد کردند نه در مابعدالطبیعه یا منطق بلکه در فن بدیع و شعر بود. در همین سال او کتابچهای زیر عنوان مشاهداتی دربارهٔ احساس زیبایی و بشکوهی و مقالهای به نام «امراض ذهن» منتشر کرد که هر دو را، چنان که از یک معلم فن بدیع انتظار میرفت، به شیوهای بازیگوشانه و سرگرمکننده نوشته بود. همچنین اثر شیواتر هرچند تحلیلیتری انتشار داد به نام تحقیق در تفاوت اصول الاهیات طبیعی و اخلاق که در اصل برای دریافت جایزهٔ فرهنگستان برلین نوشته بود (تحقیق در تفاوت 2:300). دربارهٔ مطالعهٔ امور جهان در این آثار نوشت «چهبسا به چشم مشاهدهگر بدانها بنگرم تا به چشم فیلسوف» (2:207). آنها کانتی را نشان میدهند که جوانتر، تجربهگراتر، بازیگوشتر و رمانتیکتر از کانتی است که در دهههای بعد ظاهر میشود. در واقع از سال 1758 که کونیگسبرگ به اشغال روسها درآمد، کانت مرتب در ضیافتها شرکت میکرد و با طبع شوخ و ظریفش «نُقل مجلس» شناخته میشد. او در همهٔ قشرهای جامعه دوستانی داشت و پیوسته در مهمانیها و جشنهای فرماندهان، بانکداران، پیشهوران، و نجیبزادگان اعم از زن و مرد شرکت میجست. در این دوره او حتی به هِردِر که دانشجویش بود توصیه کرد که «کمتر در بحر کتابهای او فرو برود و بیشتر خود او را سرمشق قرار دهد.» اما خود کانت از بحر کتاب بیرون نیامد. در دههٔ 1760 او غرق مطالعهٔ تحولات فلسفی جدید در آلمان و خارج شد. همچنین فعالانه به بحث با متورعان پیرو آگوستوس کروسیوس و خردگرایان «وُلفی» (وارثان لایبنیتس) پرداخت. نیز گرایشی به جنبش بالندهٔ پوپولار فیلوسوفی پیدا کرد که خواستار فلسفهای کمتر انتزاعی و بیشتر کاربردی بود. این جنبش را کریستیان توماسیوس نمایندگی میکرد که میگفت فلسفه باید «سهلالوصول و قابل درک برای همهٔ اشخاص عاقل و بالغ از هر جنس و موقعیتی» باشد. فیلسوفان بریتانیایی نیز رفتهرفته اهمیت مییافتند: کاوشی در خصوص فهم بشری از دیوید هیوم در 1755 به آلمانی ترجمه شد؛ نظام فلسفهٔ اخلاق اثر فرانسیس هاچیسون در 1756؛ و تحقیق فلسفی در خاستگاه آرای ما دربارهٔ بشکوهی و زیبایی به قلم ادموند برک با نقدی که موزس مندلسون در 1758 بر آن نوشت مشهور شد. کانت یک مترجم آثار لاک را شخصاً میشناخت و یک دوست نزدیک کانت در کونیگسبرگ هم بازرگانی انگلیسی بود که جدیدترین شایعات در مورد فیلسوفان بریتانیایی را به گوش او میرساند. از این میان، هیوم ماندگارترین اثر را در کانت بر جای نهاد. در مقدمهای برای هر مابعدالطبیعهٔ آینده (1783) کانت مینویسد «گوشزدهای دیوید هیوم آن چیزی بود که سالها پیش مرا از خواب غفلت جزمیام بیدار کرد و سمتوسوی کاملاً تازهای به تحقیقاتم در فلسفهٔ نظری داد» (4:260). در فلسفهٔ اخلاق، هاچیسون و شافتسبری بهشدت کانت را تحت تأثیر قرار دادند. اما از ادبیات بریتانیایی، فقط فلسفه نبود که کانت مطالعه میکرد. در یادداشتهای او اشاراتی هم مییابیم به رمانهای بریتانیایی فیلدینگ و ریچاردسون، اشعار الگزندر پوپ، و روزنامهٔ انگلیسی اسپِکتِیتور که جوزف اَدیسون و ریچارد استیل در سالهای 1711 ـ 1712 منتشر میکردند.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir