کتاب «خرده نان» (Les Miettes) نوشته لویی کالافرت، نمایشنامهای تکپردهای و کوتاه است که در سال 1958 نوشته شده است. این اثر نمایشی، صحنهای از زندگی یک زن و مرد را در فضای بسته و خفقانآور خانهشان به تصویر میکشد و به شکل دوئت یا مونولوگ، گفتوگویی پرتنش و بیپرده میان آنها شکل میگیرد. این نمایشنامه برای خوانندگانی که به درامهای اگزیستانسیال، فضاهای مینیمالیستی و زبان قدرتمند و تأثیرگذار علاقهمندند، اثری ضروری و در عین حال چالشبرانگیز است. «خرده نان» نمایشی است که بیشتر به شکل فریادی در برابر ویرانی عاطفی و ناامیدی نوشته شده و تجربهای عمیق و تکاندهنده ارائه میدهد. اگر به دنبال متنی هستید که با زبانی صریح و بیپرده، عمق بحرانهای انسانی و روانی را در قالب تئاتر به تصویر بکشد، «خرده نان» اثر لویی کالافرت انتخاب مناسبی است.
کتاب «خرده نان» یه نمایشنامه کوتاه و تکپردهایه که داستانش درباره زن و شوهریه که مثل هر شب دارن زندگی آرام و معمولیشون رو میگذرونن، اما یه اتفاق عجیب تو همسایگیشون میفته که باعث میشه هر دوشون به زندگی و خودشون از نو فکر کنن. داستان خیلی سادهست ولی پر از حرفهای عمیق و تلخه. مرد خسته و ناراحت از کار برمیگرده و شروع میکنه به حرف زدن درباره پوچی زندگی، بیمعنایی کارش و سردی رابطهشون. زن هم که خودش گرفتار و خستهست سعی میکنه ظاهری عادی داشته باشه ولی کمکم این بحثها به درگیری و تنش عاطفی میرسه. کتاب مثل یه فریاده که تو گلوی آدم گیر کرده، پر از ناامیدی و خشم نسبت به زندگی روزمره و بیتفاوتی آدمها نسبت به همدیگه و دنیای اطرافشون. نویسنده با زبانی ساده اما صریح، این حس خفقان و بیگانگی رو به خوبی منتقل میکنه. «خرده نان» بیشتر از اینکه داستانی با شروع و پایان مشخص باشه، یه لحظهنگاریه از احساسات و تنشهای درونی آدمها که تو یه فضای بسته و خستهکننده شکل میگیره. این نمایشنامه به خوبی نشون میده چطور آدمها تو زندگی مدرن، اسیر روزمرگی و ناامیدی میشن و چطور آرزوها و امیدهاشون کمکم خرد و نابود میشن؛ درست مثل خرده نونهایی که باقی میمونن اما سنگین و تلخاند. اگر دنبال یه اثر تئاتری هستید که بیپرده و واقعی به عمق بحرانهای انسانی و روانی بپردازه و بخواد شما رو به فکر فرو ببره، «خرده نان» انتخاب خیلی خوبیست. این کتاب به جای سرگرمی، بیشتر یه تجربه تأملبرانگیزه که ممکنه حتی کمی ناراحتکننده باشه اما قطعاً تاثیرگذار و به یادماندنی خواهد بود.
دانشجویان و علاقهمندان به هنرهای نمایشی و ادبیات تئاتر، به ویژه کسانی که دنبال نمایشنامههایی با مضامین اجتماعی و روانشناختی هستند. افرادی که به درامهای اجتماعی و اگزیستانسیال علاقه دارند و میخواهند نگاهی عمیق و منتقدانه به زندگی روزمره، تنهایی، بیگانگی و فشارهای اجتماعی داشته باشند. خوانندگانی که میخواهند با زبانی ساده و در عین حال قدرتمند، به تحلیل روانی و اجتماعی شخصیتها و روابط انسانی بپردازند. کسانی که به مطالعات فلسفی و اجتماعی در قالب ادبیات نمایشی علاقهمندند و دوست دارند درباره تأثیرات نابرابریهای اقتصادی و فشارهای زندگی مدرن بر روان انسانها بیاندیشند. مخاطبانی که به دنبال تجربهای تأملبرانگیز و چالشبرانگیز در زمینه ادبیات و تئاتر هستند و میخواهند با اثری روبرو شوند که بیشتر از سرگرمی، به فکر و احساس خواننده توجه دارد. این کتاب به دلیل نقد اجتماعی قوی و فضای روانشناختیاش، برای کسانی که به دنبال متنی عمیق، واقعی و گاهی تلخ درباره زندگی و روابط انسانی هستند، بسیار مناسب است.
«اتاقی در آپارتمانی ساده. در انتهای اتاق ورودی راهرویی به چشم میخورد و دری که به راهرو باز میشود کاملاً مشهود است. کنار دیوار پیانوی قدیمی با چهارپایهاش قرار دارد. در سمت راست درِ آشپزخانه دیده میشود که قابل باز و بسته کردن است. سمت چپ درِ اتاقخواب قرار دارد که فقط در دکور مشخص شده است و قابل استفاده نیست. شوپه و شوپت روی میز تاشوی غذاخوری تازه شام را تمام کردهاند. شوپه هنوز سر میز است، کمی به صندلی یله داده است و راضی بهنظر میرسد. روزنامهٔ عصر را باز میکند و ورق میزند. شوپت سفره را جمع میکند. شوپه: به!... حسابی غذا خوردم. شوپت: زیادی خوردی. شوپه: واسه چی زیادی؟ نهخیر، خوب غذا خوردم، همین. گشنهام بود. شوپت: دوباره مدتیه که زیادی میخوری. شوپه: بهاندازهٔ اشتهام میخورم. شوپت: زیادی میخوری. دکتر هم بارها بهت گفته.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir