کتاب «از فرانکفورت تا رقه» اثر هادی معصومی زارع، دربردارندهٔ بخشی از دهها مصاحبه با جهادگرایان سلفی و خانوادههای ایشان است که نویسنده برای دستیابی به هر یک از آنها، سختیها و ناملایمات زیادی را به جان خریده و در مکانهای مختلفی که شاید کمتر کسی جرات ورود به آنها را داشته باشد، سرک کشیده است. این کتاب به نوعی گزارشی از تلاشهای پژوهشگر برای درک عمیقتر از زندگی و تفکرات اعضای داعش و جهادگرایان سلفی است. نویسنده با هدف بررسی ابعاد مختلف جهادگرایی سلفی و تحولات جامعهشناختی عراق، از طریق دیالوگ با مصاحبهشوندگان، سعی کرده است تا پاسخی برای سوالات خود بیابد و به درک بهتری از این پدیده پیچیده برسد. معصومی زارع با استفاده از روشهای پژوهش کیفی و مشارکت مستقیم در زندگی افرادی که به این جنبشها پیوستهاند، به دنبال آن است که دریافتی مستقیم و دستاول از زندگی فردی و تشکیلاتی یک عضو داعش به دست آورد. او به بررسی این موضوع میپردازد که آیا این افراد از ابتدا به این شکل بودهاند، یا به تدریج تغییر کردهاند، یا ناگهان به این سمت کشیده شدهاند. همچنین، او به این سوال پاسخ میدهد که آیا آنها برای باور و ایمان میجنگند، یا به دنبال پول و قدرت، یا شور و حماسه و هیجان هستند.
نویسنده در برخی از مواقع برای ایجاد احساس همدلی، چندین روز و شب را با برخی از متهمان در زندانهای عراق زندگی کرده و با آنها همصحبت و همسفره شده است. این نوع مشارکت غیرمستقیم به او این امکان را میدهد که به درک عمیقتری از وضعیت و احساسات این افراد دست یابد. هادی معصومی زارع، پژوهشگر مطالعات بینالملل، با حضور میدانی فعال در بحرانهای چندساله اخیر در کشورهای عراق، سوریه و لبنان، تلاش کرده است تا از طریق مشاهده و مشارکت مستقیم در تحولات این دو کشور، به درک صواب و دقیقی از وضعیت آنها نزدیکتر شود. در بخشی از کتاب، نویسنده به تجربه خود از ملاقات با اعضای داعش در یک زندان مخفی در بغداد اشاره میکند. او از لحظهای میگوید که پس از عملیات سخت فلّوجه به بغداد برگشته و در حال صرف افطار با دوستانش است که متوجه میشود در همان نزدیکی، بازداشتگاهی وجود دارد که اعضای داعش در آن نگهداری میشوند. این لحظه، نقطه عطفی در مسیر پژوهش او میشود و او را به سمت انجام دهها مصاحبه دیگر و در نهایت نگارش این اثر سوق میدهد.
کتاب «از فرانکفورت تا رقه» به افرادی که به دنبال درک عمیقتری از داعش و اعضای آن هستند، پیشنهاد میشود. این کتاب به ویژه برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به مطالعات اجتماعی و سیاسی، و همچنین کسانی که میخواهند با ابعاد انسانی و اجتماعی این پدیده آشنا شوند، بسیار مفید خواهد بود. در نهایت، «از فرانکفورت تا رقه» نه تنها یک کتاب پژوهشی است، بلکه یک سفر عمیق به دنیای پیچیده جهادگرایی سلفی و زندگی افرادی است که به این جنبشها پیوستهاند. این کتاب میتواند به خوانندگان یادآوری کند که درک این پدیده نیازمند بررسیهای عمیق و انسانی است و تنها با گفتگو و همصحبتی میتوان به درک بهتری از انگیزهها و تفکرات این افراد دست یافت.
تازه از عملیات سخت فلّوجه به بغداد برگشته بودم. در غروبی دمکرده، با مهند و ستار مشغول صرف افطار بودم که لابهلای صحبتهایشان اسم چند داعشی بازداشتی را به زبان آوردند. از مدتها پیش، دنبال همصحبت شدن با اعضای داعشی بودم که به هزار و یک علت جور نشده بود. اما حالا باخبر شده بودم که درست همانجا، در ساختمان پشتی ما، بازداشتگاهیست که در آن چند عضو گروه داعش و القاعده نگهداری میشوند. بی هیچ درنگی، از آنها خواستم ترتیبی دهند تا با آن حضرات گفتوگو و مصاحبه کنم. سریعتر و سادهتر از چیزی که تصورش را میکردم، قبول کردند و گفتند «آمادهای؟». پرسیدم «چه وقت؟». مهند خندید و گفت «همین الآن دیگر!». من هم غذا را خورده یا نخورده، از ترس آنکه پشیمان نشوند، بلند شدم لباس پوشیدم و دنبالشان به راه افتادم. فکرش را هم نمیکردم که دیدار و گفتوگوی آن شب، دروازهای شود رو به دهها مصاحبهٔ دیگر، و در نهایت، نگارش این اثر. از در پشتی مقر خارج، و وارد ساختمان دوطبقهٔ قدیم و رنگورورفته شدیم. آنطور که مهند میگفت، آنجا، یکی از زندانهای مخفی و مخوف صدام در قلب مناطق مسکونی بغداد بود؛ چیزی شبیه زندان کمیتهٔ مشترک خرابکاری در دورهٔ پهلوی دوم در ایران که از بیرون اصلاً نمیشد ماهیت و کاربرد حقیقیاش را تشخیص داد. نگهبان، از روی دوربین، آمدنمان را متوجه شد و در را باز کرد. چیزی شبیه همان زندان کمیتهٔ مشترک بود. وسط آن، فضای بازی بود رو به آسمان، و دورتادورِ دو طبقهٔ آن، سلولهای انفرادی و جمعی قرار داشت. از میانهٔ راهرویی تنگ و تاریک عبور میکردیم که برای لحظهای به عقب بازگشتم؛ به 12 سال قبل. علی، نگهبان و مسئول زندان، میگفت «در حال حاضر، تنها چهار زندانی در اختیار داریم که سه تن از آنها، عضو داعش بودهاند و یکی هم از اعضای سابق القاعده که پس از سالها بهتازگی شناسایی و بازداشت شده است. مأموریتش، انتقال و جاگذاری بمبهای سازمان در داخل بغداد بوده که به کشته و مجروح شدن هزاران تن انجامیده است.». سجاد، انور، بلال و عمر، چهار مهمان موقت علی بودند در آن محبس! گفتگوهای مقدماتی را با این چهار تن انجام دادم، و یکی دو هفتهٔ بعد که به عراق بازگشتم، مصاحبهها را آغاز کردم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir