کتاب «بیداری قهرمان درون» نوشتهٔ کارول اس . پیرسن، اثری پیشگام در حوزهٔ خودشناسی بر پایهٔ روانشناسی تحلیلی کارل یونگ است. این اثر با الهام از اسطورهشناسی جهانی، مفهوم «سفر قهرمانی» را به عنوان مسیری برای کشف ظرفیتهای نهفتهٔ انسان معرفی میکند. نویسنده استدلال مینماید که هر فرد میتواند با فعالسازی کهنالگوهای درونیاش ــ الگوهای جهانی ناخودآگاه جمعی ــ نقش قهرمان زندگی خویش را ایفا کند. کتاب نه تنها نظریهپردازی میکند، بلکه نقشهای عملی برای گذار از زندگی عادی به زندگی اصیل و اثرگذار ارائه میدهد.
پیرسون با معرفی دوازده کهنالگوی اساسی مانند معصوم، یتیم، جنگجو و جادوگر، چارچوبی سهمرحلهای برای سفر درونی ترسیم میکند. مرحلهٔ نخست «جدایی» شامل خروج از منطقه امن تحت هدایت کهنالگوهای معصوم و یتیم است. در مرحلهٔ «تشرف»، فرد با تاریکی درون مواجه میشود و با راهبری کهنالگوهایی چون جنگجو و آفریننده، خویشتن را بازسازی میکند. سرانجام در مرحلهٔ «بازگشت»، ادغام خود اصیل با جهان بیرون به کمک کهنالگوهای فرزانه و حاکم صورت میپذیرد. نویسنده با تحلیل داستانهای اسطورهای از فرهنگهای گوناگون، ریشههای ناخودآگاه این الگوها را آشکار میسازد و ابزارهای کاربردی مانند «شاخص اسطورهای قهرمانانه» و تمرینهای گفتوگو با هر کهنالگو را برای درک عملی ارائه میدهد.
این اثر برای جویندگان رشد شخصی که در پی کشف مأموریت وجودی خویش هستند، راهنمایی ضروری محسوب میشود. متخصصان حوزههای رواندرمانی و مربیان توسعه فردی میتوانند از چارچوب کهنالگویی آن به عنوان ابزاری تحولآفرین در مشاوره بهره بگیرند. رهبران سازمانی نیز با مطالعهٔ این کتاب الگوهای رفتاری تیمها را عمیقتر درک خواهند کرد. افزون بر این، هنرمندان و نویسندگانی که خواهان خلق شخصیتهای چندبعدی در آثار خود هستند، و نیز علاقهمندان به روانشناسی یونگ و اسطورهشناسی، بینشهای ارزشمندی از این اثر کسب میکنند.
اگر احساس بزرگی و بهتر از دیگران بودن یا بیارزش یا بد بودن میکنید، شاید تسلیم نوعی «باد کردن» و تسخیر شدن توسط شکلهای مثبت یا منفی کهنالگو شده باشید. وقتی داستان عالی خود را زندگی میکنیم، شاید از جنبههایی وجدآور و هیجانانگیز باشد، اما در ضمن همیشه نوعی ویژگی «بدیهی» با آن همراه است. در این وضعیت، فقط همان که خودمان هستیم، هستیم و در نتیجه حس میکنیم که درست است.
اغلب بزرگترین مانع برای یافتن داستان حقیقی و کار حقیقی خودمان ترس از این مسأله است که آن کار، بیش از اندازه بزرگ یا بیش از اندازه کماهمیت باشد. به این معنا که اگر کار من کار بزرگی باشد، چه؟ شاید شایستۀ آن نباشم. یا اگر کار من جاروکشی باشد، چه؟ من موفقیت بیشتری را در جهان میخواهم. بسیاری از اوقات به علت همین ترس از «بسیار زیاد یا بسیار کم» در یافتن داستان حقیقیمان با مانع رو به رو میشویم. اما هیچ راهی برای خوشحال بودن وجود ندارد؛ مگر این که داستان عالی و عمیق خودمان را زندگی کنیم. هیچ زندگیای، هر قدر موفقیتآمیز و هیجانانگیز، اگر واقعاً زندگی شما نباشد، خوشبختتان نخواهد کرد. از سوی دیگر، زندگیای که واقعاً مال خود شما باشد، به هیچ شکلی شما را بدبخت نخواهد کرد. اگر به شیوۀ روز به روز «حال خوشمان را دنبال کنیم» و صرفاً کارهایی را انجام ندهیم که از ما انتظار میرود یا در ظاهر به نظر میرسد که ضامن موفقیتمان باشد، داستانمان را زندگی میکنیم؛ چه آن را بنویسیم، چه ننویسیم.
کشش به سوی تشخیص تکالیف منحصر به فردمان در زندگی، در اصل از خواستهی مطالبهی زندگی منحصر به فردمان حاصل میگردد. اما در حالی که راهی سفر مکاشفه میشویم، میآموزیم که انسانها واقعاً تنها سفر نمیکنند. یکایک سفرهای فردی ما با سفرهای دوستان، خویشاوندان، همکاران، معاصران و جنسیت و فرهنگمان به گونهای تنگاتنگ در هم تنیده شده است. هر گامی که در راه هر چه بیشتر خودمان شدن برداریم، آثاری موجگونه دارد که بر دیگران اثر میگذارد؛ همان گونه که گامهایی که آنها برمیدارند، بر ما تأثیر میگذارد. پس یافتن معنای حقیقی زندگی ما برای تازه کردن قلمرو مفید است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir