روایت داستانی از زندگی حضرت خدیجه(س). داستان روان و جذابی که براساس روایات و مستندات تاریخی نوشته شده و شما را همراه لحظههای عاشقانهی این بانو با رسول خدا(ص) میکند. در جریان این داستان قرار است پرده از راز مهم و بزرگی برداشته شود که ملکهی بطحا را به چنین مقام بزرگی رساند. آنقدر که جبرئیل به او سلام رساند و خدا نزد ملائکش به او مباهات کرد. این اثر بر اساس روایات و مستندات تاریخی به رشته تحریر درآمده است.
زنها یکییکی مرا در آغوش گرفتند و تبریک گفتد. صدای کِلکشیدن و هلهله بلند بود. صفیه در حالیکه برای محمد شعر میخواند او را به این سوی پرده آورد. عطر او همه جا را گرفت و بوی عود و گلاب گم شد. امین لحظهای سر بلند کرد و نگاهم کرد. با چشمانی که میخندید و نگاهی که دریایی از عشق به قلبم میریخت.
همهی عمر در انتظار چنین لحظهای بودم. آرام و به نجوا گفتم:
_ حالا دیگر خانهام خانهی توست و من کنیزت یا محمد...
با حیایی شیرین سربهزیر انداخت و «به قلبش اشاره کرد»:
_کنیز؟ شما بانوی این خانهاید...
اشک شوق از گوشهی چشمانم سُر خورد. خوشبختترین زن عالم بودم که بانوی قلب محمد میشدم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir