کتاب «صد درجه سانتیگراد» نوشته سارا عرفانی، مجموعهای از چهارده داستان کوتاه است که توسط چهارده نویسنده مختلف نوشته شدهاند و پیشتر در سایت لوح منتشر شده بودند. این مجموعه داستانها با موضوعات متنوع و سبکهای گوناگون گردآوری شدهاند و هر داستان به نوعی به مسائل انسانی و اجتماعی میپردازد. کتاب با نثری روان و جذاب، مخاطبان را با روایتهای کوتاه و تأملبرانگیز آشنا میکند. این اثر برای علاقهمندان به داستان کوتاه و ادبیات معاصر مناسب است. «صد درجه سانتیگراد» میتواند گزینهای جذاب برای خوانندگانی باشد که به دنبال مجموعهای متنوع از داستانهای کوتاه با مضامین مختلف هستند.
مجموعه داستانهای کتاب «صد درجه سانتیگراد» موضوعات متنوع و عمیقی را در قالب داستانهای کوتاه مطرح میکند که محور اصلی آنها بیان مفاهیم مذهبی، اجتماعی و انسانی است. برخی از موضوعات اصلی این مجموعه عبارتند از: فلسفه حج و تزکیه نفس پس از سفر معنوی حج، همراه با درگیریهای ذهنی قهرمان داستان. کشمکشهای مذهبی و اختلاف دیدگاههای خانوادهها، مانند داستان «صد درجه سانتیگراد» که درباره دو دانشجو با خانوادههایی از مذاهب مختلف است. تصویر عاشورا از دید یک خانواده ارمنی و روایت ساده و بدون شعارزدگی آن. تجربه حضور در خانه خدا و گفتگو با مردگان، که از موضوعات مورد علاقه نویسندگان جوان است. روایت سرنوشت غمناک زنی تنها از خلال گفتگوهای شوهرش پس از مرگ او. ادای دین به ادبیات دفاع مقدس با داستان پسری که از جبهه بازمیگردد و نامههای همرزمانش را به خانوادهها میرساند. موضوعاتی مانند تزلزل در بنیاد خانواده، جستجوی عشقهای قدیمی، مبارزه مردم روستا برای نجات یک پل، گرایش دینی نسل جدید و طنزی سیاسی درباره قتل کاندیداهای ریاست جمهوری. این مجموعه با نثری روان و متنوع، به مسائل مختلف اجتماعی، مذهبی و انسانی میپردازد و هر داستان با فضاسازی و روایت خاص خود، مخاطب را به تأمل و درک عمیقتر مفاهیم دعوت میکند.
خواندن کتاب «صد درجه سانتیگراد» به بزرگسالانی توصیه میشود که به داستانهای کوتاه با مضامین مذهبی، اجتماعی و انسانی علاقه دارند. این مجموعه برای کسانی مناسب است که میخواهند از طریق روایتهای متنوع و تأملبرانگیز با موضوعاتی مانند فلسفه حج، اختلافات مذهبی، زندگی در خانوادههای مختلف، ادبیات دفاع مقدس، مسائل اجتماعی و طنز سیاسی آشنا شوند. همچنین این کتاب برای مخاطبانی که به ادبیات معاصر و داستانهای کوتاه چندنویسندهای علاقهمندند، گزینهای جذاب و متنوع به شمار میرود.
آرمین، خوب شعر میگفت. آرمین، خوب شعر میگفت و مهتاب، خوب شعر آرمین را میفهمید و آرمین، خوب میفهمید که مهتاب، خوب شعر خوبش را میفهمد، این بود که آنها شب شعرهای دانشکده را گرفتند دستشان و نشستند کنار هم؛ مثل همین حالا که نشستهاند کنار هم، توی همانایستگاهی که همان سطر اول برایتان گفتم. تنها هستند. کسی درایستگاه نیست، توی این هوای پاییزی، در این ساعت و زمان باید هم کسی توی اینایستگاه نباشد. پیرمرد هم خواب است. دارد چرت میزند. توی اتاقکایستگاه همیشه همین پیرمرد است که میماند شب و روز. آرمین با انگشتر عقیق روی دومین انگشت دست چپش به شیشه پنجره میزند. پیرمرد چرتش پاره میشود...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir