کتاب از زندگی چه میخواهی؟ نوشتهی والری تیبرویس، فیلسوف و استاد دانشگاه مینهسوتا، راهنمایی فلسفی و عمیق برای پاسخ به یکی از مهمترین پرسشهای زندگی است: «چه چیزی واقعاً برای من مهم است؟» برخلاف بسیاری از کتابهای خودیاری که دستورالعملهای کلیشهای ارائه میدهند، تیبریوس با زبانی روشن، انسانی و کاربردی، خواننده را به تأمل درونی و گفتوگو با خویشتن دعوت میکند. این کتاب که با استقبال زیادی در محافل علمی و عمومی مواجه شده، ترکیبی از فلسفهی اخلاق، روانشناسی مثبتگرا و علوم شناختی را ارائه میدهد تا به خواننده کمک کند میان اهداف گوناگون، ارزشها و واقعیتهای زندگی، تعادل پیدا کند.
این کتاب ساختاری چندبخشی دارد و در هر فصل یکی از ابعاد زندگی خوب را بررسی میکند. تیبریوس در ابتدا از اهمیت شناخت ارزشهای فردی میگوید و به ما یاد میدهد که بدون شناخت عمیق از آنچه برایمان مهم است، تصمیمگیریهای بزرگ زندگی معنای روشنی نخواهند داشت. سپس با پرداختن به مسئلهی تضاد اهداف، موقعیتهایی را مثال میزند که در آنها باید میان دو خواستهی متضاد انتخاب کنیم؛ مثل وقتی که میخواهیم هم در کار موفق باشیم و هم برای خانواده وقت بگذاریم.
نویسنده از ما نمیخواهد یکی را حذف کنیم، بلکه به ما میآموزد چطور این تضادها را بشناسیم، با آنها کنار بیاییم، اولویتبندی کنیم یا حتی گاهی تعریفی تازه از اهدافمان داشته باشیم. تیبریوس از تجربههای واقعی زندگی، نقلقولهای فیلسوفان و مثالهایی ساده استفاده میکند تا مفاهیم را ملموستر کند.
کتاب به موضوعاتی چون معنا در شرایط سخت، نقش احساسات و عقلانیت در تصمیمگیری، و چگونگی ساختن یک زندگی هماهنگ با ارزشها میپردازد. بهجای نسخهپیچی برای همه، ما را تشویق میکند که «پرسشهای بهتری» بپرسیم تا به «پاسخهایی شخصیتر» برسیم.
این اثر مناسب کسانیست که در مسیر زندگی به نقطهای از سردرگمی رسیدهاند و به دنبال معنای عمیقتری از خوشبختی، موفقیت یا رضایت شخصی میگردند. اگر تصمیمگیریهای مهمی پیشِ رو داری، یا احساس میکنی میان اهداف متعددت سرگردان شدهای، این کتاب نه تنها به تو آرامش ذهنی میدهد، بلکه نگاهت را به خودت و زندگی بازتعریف میکند. همچنین، اگر از فلسفه دوری میکنی اما به دنبال تفکری روشن و مفید در زندگی هستی، این اثر بهترین نقطهی شروع خواهد بود.
همین که دوستمان میلیسنت لاکپشت درک کرد که هم توتفرنگی را میخواهد و هم امنیت را، باید بفهمد که چه کند، چون ردشدن از جاده نیازمند قربانیکردن دومی است. وقتی میخواهم غذای سالمی سفارش بدهم، باید قدمهای لازم را بردارم و از زیادهروی در الکل و چربی اشباعشده دوری کنم. ساده است و با این حال خیلی ساده نیست، چون بهمحض اینکه عملیکردن هدفهایمان را شروع میکنیم، با کشمکشها برخورد میکنیم. خودِ من وقتی میخواهم غذای سالم انتخاب کنم، اغلب مجبورم بین دو چیز انتخاب کنم: چیزی که بیشتر ارزش غذایی دارد یا چیزی که بتوان مقدار کربوهیدرات آن را راحتتر محاسبه کرد تا بفهمم چقدر انسولین باید مصرف کنم. سادهترین گزینه برای تنظیم انسولین غذاهای بستهبندیشدهای است که اطلاعات کربوهیدرات روی بستههای آن درج شده است. ولی این موارد، معمولاً از جنبههای دیگر سالمترین گزینه نیست. همچنین، اغلب وقت محدودی دارم و درنهایت جستوجوی من برای غذای بینقص با هدفهای مهم دیگری که دارم، مثل نوشتن این کتاب، دچار کشمکش میشود. میبینیم که چگونه کشمکشی حلنشده به ما آسیب میزند: اگر نتوانم بین هدفهای فرعیام سازش ایجاد کنم، هرگز چیزی نمیخورم. دستکم در این مثال ساده، من از لحاظ درونی دچار کشمکشِ خوردن نیستم: من چیزی برای ناهار میخواهم! اما وقتی نوبت به مرحلهی سلسلهمراتب پیچیدهی ارزشها و هدفهای ما میرسد، میتوانیم کشمکشهای درونی را هم تجربه کنیم.
مثال کمی سختتری بزنم. وقتی متوجه شدم در زندگیام به چیزی به نام «بازی» نیاز دارم، باید بفهمم چگونه میتوانم آن را با چیزهای دیگری که برایم ارزش دارد سازگار کنم. همچنین، حس نقنقو و قضاوتکنندهی من که میگفت بازی مال بچههاست با تلاشهایی که برای گنجاندن آن در زندگی داشتم در رقابت بود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir