به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







پسر









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

رمان «پسر» اثر تمی هیوگ با ترجمه روان مهدیس بهنیا، یک اثر جنایی-روانشناختی نفس‌گیر است که مرزهای ژانر معمایی را درمی‌نوردد. این کتاب که توسط نشر دختر آفتاب منتشر شده، نه تنها خواننده را با معمایی پیچیده درگیر می‌کند، بلکه کاوشی عمیق در تاریک‌ترین زوایای روان آدمی ارائه می‌دهد. داستانی که با قتلی هولناک آغاز می‌شود و خواننده را تا آخرین صفحه درگیر پرسش‌های بنیادین درباره ماهیت شر و انگیزه‌های جنایت می‌کند.

درباره کتاب پسر

ماجرا در حومه شهر بایو بروکس ایالت لوئیزیانا آغاز می‌شود، جایی که کارآگاه نیک فورکید با صحنه‌ای از وحشت مواجه می‌شود: قتل بی‌رحمانه کی جی، پسر هفت ساله ژنویو گاتیر. آنچه این جنایت را مرموزتر می‌کند، زنده ماندن مادر کودک است که به نظر می‌رسد شاهد ماجرا بوده است. نویسنده با مهارت، تردیدها و تناقضات موجود در پرونده را آشکار می‌کند - چرا قاتل کودک بی‌گناه را کشته اما شاهد را زنده گذاشته است؟ آیا این جنایت واقعاً فاقد انگیزه جنسی است؟ و مهمتر از همه، چه احساس کور و تاریکی می‌تواند انگیزه چنین عمل هولناکی باشد؟
تمی هیوگ با چیره‌دستی، شبکه‌ای از روابط پیچیده و رازهای خانوادگی می‌تند که کارآگاه فورکید و همسرش آنی بروسارد (که خود کارآگاه است) را درگیر می‌کند. نویسنده در این رمان نه تنها یک داستان جنایی معمایی ارائه می‌دهد، بلکه تصویری زنده از جامعه آمریکا و تنش‌های نژادی، طبقاتی و خانوادگی آن ترسیم می‌کند.

خواندن کتاب پسر را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این رمان برای دوستداران ژانر جنایی که به دنبال عمق روانشناختی و تحلیل شخصیت هستند، گزینه‌ای ایده‌آل است. علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی که عناصر تعلیق نفس‌گیری دارند، از پیچیدگی‌های این کتاب لذت خواهند برد. همچنین، کسانی که به مطالعه آثار با درون‌مایه‌های اجتماعی و روانشناختی علاقه دارند، در این رمان مطالب ارزشمندی خواهند یافت. این کتاب به ویژه برای کسانی که از داستان‌های جنایی سطحی خسته شده‌اند و به دنبال اثری با لایه‌های معنایی عمیق‌تر هستند، بسیار مناسب است.

در بخشی از کتاب پسر می‌خوانیم:

«یک قاتل بی تجربه و یا یک قاتل احساساتی. حرکات افراطی در کشتن کسی همواره نشان دهنده‌ی احساسات بود؛ خشم، نفرت، ترس، هیجان جنسی (چاقوکشی معمولا و البته برحسب قربانی، روشی برای آدم کشی بود که انگیزه‌های جنسی آن را تهییج می کرد.) این قتل به هیچ طریقی نمی‌توانست انگیزه ی جنسی داشته باشد، هرچند که هیچ چیزی غیرممکن نبود. نیک مستقیما و به چشم خود دیده بود که هیچ انتهایی برای فساد و تباهی بشریت وجود ندارد. او دیده بود که به وحشتناک‌ترین روش‌های قابل تصور از بچه‌ها استفاده و سوءاستفاده شده است؛ چیزی فراتر از تصور اغلب انسان‌هایی که فکر سالمی داشتند. اما او گمان نمی‌کرد که در این پرونده موضوع این باشد. کی جی گاتیر با لباس روی زمین اتاقش افتاده بود. بر روی بدنش هم هیچ نشان تجاوزی به جز اثر آن زخم‌ها دیده نمی‌شد. ژنویو می‌گفت که در اثر صدای فریادهای پسرش از خواب برخاسته است. او هنگام پایین آمدن از تخت به زمین افتاده و سرش صدمه دیده بود. آیا همان زمین خوردن باعث کبودی چشم و صدمه دیدن سرش شده بود؟ او به راهش برای رفتن به راهرو ادامه داده و به سمت اتاق خواب پسرش رفته. ناگهان با شخصی مواجه شده که چاقو به دست در راهرو ایستاده بوده است. اما قاتل به او اجازه داده که به راهش ادامه دهد و وارد اتاق پسرش شود.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه