بالزاک، نویسنده‌ای با خصلتی انسانی و خسته، که شاید بتوان او را بدشانس‌ترین فرد تاریخ ادبیات دانست. توصیف او مرا بیش از نیمه‌خدا تحت تأثیر قرار می‌دهد. چطور می‌توانیم مردی را که برای کسب ثروت به هر دری‌زده و در این راه به سلطان آشفتگی تبدیل شده، دوست نداشته باشیم؟ در ادبیات کمتر از پول صحبت می‌شود و حتی کمتر به نویسنده‌ای که در آرزوی ثروت بوده، اشاره می‌شود. اما بالزاک سه هدف در زندگی داشت: شهرت، محبوبیت و ثروت. مکاتبات او مملو از پرسش‌هایی از این قبیل است: آیا این دو آرزوی بزرگ من، شهرت و محبوبیت، هرگز برآورده خواهند شد؟ هدف او هنر برای هنر نبود؛ او موفقیت را ارزش ناپسند بورژوازی نمی‌دانست و می‌خواست مشهور شود؛ به محافل ادبی آن روزگار رفت‌وآمد داشته باشد؛ در آغوش زنی زیبا باشد و گران‌ترین و شیک‌ترین درشکه‌های پاریس را سوار شود. برای او مشهور شدن به مراتب از پولدار شدن راحت‌تر بود. او برای رسیدن به زندگی‌ای افسانه‌ای و بی‌حساب‌وکتاب تلاش بسیاری کرد و در نهایت شکست خورد.

خواندن کتاب اونوره و من را به چه کسانی توصیه می کنیم

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات، تاریخ ادبیات و شخصیت‌های برجسته ادبی توصیه می‌شود. همچنین برای کسانی که به تحلیل شخصیت‌های ادبی و روند زندگی آن‌ها علاقه‌مندند، مفید است. این کتاب برای هر کسی که به داستان‌های زندگی نویسندگان بزرگ علاقه دارد، ارزشمند است.