این اثر جذاب داستان پانزده نوجوان بزهکار را روایت میکند که در زمان جنگ از خانههای خود دور شده و به یک روستای کوهستانی و دورأفتاده منتقل میشوند. روستاییان محلی از این نوجوانان میترسند و آنها را نمیپذیرند. وقتی طاعون شیوع پیدا میکند، روستاییان فرار میکنند و این نوجوانان در روستای خالی از سکنه گیر میافتند. تلاشهای آنها برای ساختن یک زندگی مستقل و پایدار، همراه با احترام، عشق و شجاعتهای گروهی، در مواجهه با مرگ و کابوس جنگی که بزرگترها ایجاد کردهاند، محکوم به شکست و نابودی به نظر میرسد.
خواندن این کتاب به افرادی توصیه میشود که به داستانهای مهیج و انسانی علاقهمندند. همچنین، کسانی که به دنبال بررسی تأثیر جنگ و بحرانهای اجتماعی بر روی نوجوانان هستند، از این کتاب بهرهمند خواهند شد. اگر به داستانهایی که تلاشهای گروهی و چالشهای زندگی مستقل را به تصویر میکشند علاقه دارید، این کتاب برای شما مناسب است.
هنگام سحر روستا به طرز مرگباری خاموش بود؛ نه خروسی میخواند و نه حیوانی عوعو میکرد. آفتاب صبحگاهی به نرمی و سفیدی آرد، خانههای ساکن و سست، درختها، کوچهها و دره عمیق و گودی را که احاطهشان کرده بود شستشو میداد. مثل آبی پاکیزه روستا را میشست و هیچ سایهای پایین پای ما، پسرهای رها شده نمیانداخت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir