کتاب قصه های دیروز بچه های امروز :دو تا عروس دو تا داماد /قصه آهنگین روزی تیغی به پای آقا گنجشک فرو میرود. گنجشک به پیرزنی که تنورش هیزم ندارد میگوید: تیغ پایم را در بیاور و هیزمِ تنورت کن. پیرزن چنین میکند و نان میپزد و چندتایی هم به گنجشک میدهد. او نانها را با چوپانی تقسیم میکند و گوسفندی میگیرد. گوسفند را برای شام به یک عروسی هدیه میکند. بعد خبردار میشود که داماد غمگین است. غم او چیست؟ آیا کاری از دست گنجشک ساخته است؟ این قصهی قدیمی و ایرانی، اینبار با زبانی آهنگین و مسجع برای بچهها بازآفرینی شده است.