خانوادهای که پس از ازدواج دختر بزرگترشان به دنبال تغییر محل زندگی هستند، به محله و مدرسه جدیدی میروند. مریم، دختر خانواده که در کلاس هشتم تحصیل میکند، در این محیط جدید با چالشهایی روبرو میشود و تصمیم میگیرد اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. او با تشکیل یک تیم والیبال، به رقابت با معلم ورزش و تیم فوتبال مدرسه میپردازد. این رقابت مملو از چالشهای جذاب است که مریم و دوستانش با همکاری یکدیگر به حل آنها میپردازند.
این کتاب را به نوجوانان و جوانانی که به دنبال الهام و انگیزه برای مواجهه با چالشهای جدید هستند، توصیه میکنیم. همچنین، والدین و معلمان میتوانند از این داستان برای درک بهتر مشکلات اجتماعی و روحی نوجوانان بهرهمند شوند. در نهایت، علاقهمندان به ورزش و رقابتهای تیمی نیز از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
روز سوم بازارچه بود و من از دیروز یخم باز شده بود و از دم دمای ظهر، خجالت را کنار گذاشته بودم و عین شاگرد میوه فروشهای یکشنبه بازار، هر چند دقیقه یک بار دستم را محکم به هم میکوبیدم و با صدای نسبتاًً بلندی میگفتم: بیاااا این ور بازااااررر... به نظر من آدم اگر روزی هزار بار هم بابت نعمت فراموشی از خدا تشکر کند باز هم کم است. اگر فراموشی نبود من چطور میتوانستم بعد از آن افتضاحی که همین چند وقت پیش توی زیرزمین فرهنگسرا به بار آورده بودم؛ حالا اینجا بایستم و صدایم را بندازم روی سرم و بازارگرمی کنم؟ خدایا شکرت! فقط نیم ساعت تا تمام شدن بازارچه مانده و سالن حسابی شلوغ شده بود. برعکس روز اول که بیشتر بچهها آمده بودند و دوری میزدند و میرفتند، امروز مادرها هم آمده بودند و اتفاقاً بیشتر غذاها را هم مامانها خریدند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir