کتاب دخلشو بیار پسر داستان پسری نوجوان را روایت می‌کند که به دنبال انتقام از کسی است که باعث مرگ پدرش شده است. او به نصیحت‌های مادر و دیگران توجهی ندارد و بر این باور است که فرد مورد نظر در حال زندگی خوشی است و او را به تنهایی رها کرده است. این پسر در مدرسه محبوب و مورد توجه همکلاسی‌هایش است و گروهی از دوستانش تصمیم می‌گیرند به او در این مسیر کمک کنند. داستان در فضایی ساده و دلنشین در یک شهر روایت می‌شود و با لهجه و طنز خاصی همراه است. در اینجا، شیطنت‌های این پسر و دوستانش آغاز می‌شود تا مرد مورد نظر را به خوبی تنبیه کنند و با نقشه‌های مختلف او را گیج کنند. اما داستان به همین جا ختم نمی‌شود؛ ورود یک دانش‌آموز جدید به کلاس باعث تغییراتی در داستان و بروز اتفاقات جدید و خنده‌دار می‌شود.

خواندن کتاب دخلشو بیار پسر را به چه کسانی توصیه می کنیم

کتاب دخلشو بیار پسر را به نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های انتقامی و ماجراجویی علاقه دارند توصیه می‌کنیم. همچنین، افرادی که به طنز و شیطنت‌های دوستانه در داستان‌ها علاقه‌مندند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستان‌های ساده و دلنشین با فضایی شاد و سرگرم‌کننده هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب دخلشو بیار پسر می خوانیم

فقط خدا کند سرت آنجایی باشد که من می‌خواهم. مرغ آمین کجایی؟ بگو آمین... لبه‌های تیز پاره آجر، کف دستم را می‌خراشید. عقابی شده بودم با چشم‌های تیز، دوسر کوچه را پاییدم؛ کسی نبود. قاب پنجرۀ کهنه و چوبی اتاقش را که به کوچه دهن کجی می‌کرد نشانه گرفتم و پرتاب کردم. سنگ به هدف خورد. خرده شیشه‌ها آوار شد. حس مبارزی را داشتم که نارنجکش افتاده توی سنگر دشمن. نفس حبس شده‌ام را فوت کردم بیرون و پا گذاشتم به فرار. ولی انگار گوشم می‌خواست همان جا بماند. اگر صدای نعره‌اش را می‌شنیدم، به خدا که دیگر آرزویی در این دنیا نداشتم. یک نفس تا پشت دکان جواد شاطر دویدم.