این کتاب به بررسی ساختار موسیقیایی آثار پینک فلوید می‌پردازد. باسمنجی با تحلیل نواختن سازها، هارمونی و ریتم‌ها، به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه این عناصر در شکل‌گیری صدای منحصر به‌فرد پینک فلوید نقش دارند. علاوه بر این، کتاب شامل تحلیل‌های عمیق‌تر در مورد تأثیرات فرهنگی و تاریخی بر موسیقی پینک فلوید است که به خوانندگان دیدگاه جامع‌تری ارائه می‌دهد.

درباره کتاب پژواک ها - موسیقی و شعر پینک فلوید

در سال 1967، پینک فلوید در اوج موسیقی روان‌گردان و از محبوب‌ترین گروه‌های زیرزمینی لندن بود. ده سال بعد، جنبش نوپای پانک پینک فلوید، خالق آلبوم پرفروش «نیمه‌ی تاریک ماه»، را به عنوان «دایناسورهای موسیقی راک» مسخره کرد. پس از موفقیت بی‌سابقه آلبوم «دیوار»، گروه دچار جنگ‌های داخلی شد و از هم پاشید و اعضا به شکایت قانونی علیه یکدیگر پرداختند. اما در سال 1990، پینک فلوید از میان خاکستر برخاست و کنسرت‌هایی ترکیبی از موسیقی باشکوه و متفاوت و نمایش‌های تئاتری با پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها برای نسل جدیدی از شنوندگان اجرا کرد.

خواندن کتاب پژواک ها - موسیقی و شعر پینک فلوید را به چه کسانی توصیه می کنیم

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به موسیقی و طرفداران گروه پینک فلوید توصیه می‌شود. همچنین برای کسانی که به تاریخچه موسیقی راک و تأثیرات فرهنگی آن علاقه‌مندند، مناسب است. پژوهشگران و دانشجویان موسیقی نیز از مطالعه این کتاب بهره‌مند خواهند شد.

در بخشی از کتاب پژواک ها - موسیقی و شعر پینک فلوید می خوانیم

دوران نوجوانی بود و رادیو هنوز بخش بزرگی از وقت آدمها را پر می کرد. صبح ها که برای رفتن به مدرسه آماده میشدم رادیوی خانه روشن بود بی آنکه از برنامه سازی برای رادیو یا از موسیقی چیزی بدانم قطعه ی موسیقی کوتاه تیتراژ برنامه ی تقویم تاریخ رادیو ایران مبهوتم می‌کرد. قطعه‌ای بود با ضرباهنگی هیجان آور اما نه تند همراه با صدای تپش قلب، ترکیب سازهای مختلف و جلوه‌های صوتی و فضایی در ذهن می آفرید که به موثرترین شکل گذشت زمان را در ذهن شنونده متجلی میکرد سالیانی، عد هنوز به روزگار نوجوانی و هنوز در عهد رواج کاست نواری از دست محبوبی به دستم رسید که اولین بار از پخش صوت اتومبیل آن را گوش کردم قطعه ای موسیقی بی کلام بود که با صدای وزش باد شروع می‌شد و با کوبش بیس اوج میگرفت و در همنوازی مسحورکننده ای میان ارگ و گیتار اسلاید حس غریبی در من برمی انگیخت، آن هم هنگام رانندگی در جاده ای خلوت. و باز سال‌هایی بعدتر روز سیزده نوروز با خویشان و دوستان در دشتی نزدیک سمنان بودم اتومبیل ژیان داشتم و پخش صوت دستی کوچکی که کاست جای تو خالی را در آن جا دادم و روی سقف ماشین گذاشتم چیزی نگذشت که پیش درآمد بیکلام بدرخش ای الماس “مجنون در غروب صحرا کم کم همه ی همراهان را از کوچک و بزرگ و از دور و نزدیک دور ماشین جمع کرد. کمتر کسی از حاضران انگلیسی می‌دانست یا با پینک فلوید آشنا بود اما حرف همه شان این بود: چه آهنگ زیبایی.