کتاب ماهی نه، ماهرخ مجموعهای از خاطرات دختری کوچک و شیطون به نام ماهرخ است. ماهرخ تلاش میکند تا خود را در دل عمهخانم جا کند تا او را به پرورشگاه نفرستند؛ زیرا مادرش در بیمارستان بستری و بیهوش است و تنها کسی که دارد، عمهخانم است که کمی بداخلاق و تخس به نظر میرسد. ماهرخ سعی میکند کارهای خوبی انجام دهد، اما به طور ناخواسته خرابکاری میکند و عمهخانم را عصبانی میکند؛ با این حال، کارهایش به طرز بامزهای جالب هستند. او یک دفترچه خاطرات دارد و هر روز به بیمارستان میرود تا خاطراتش را برای مادرش بخواند. دکتر به او گفته که با خواندن این خاطرات میتواند حال مادرش را بهتر کند.
کتاب ماهی نه، ماهرخ را به کودکان و نوجوانان توصیه میکنیم که به داستانهای شیرین و بامزه علاقه دارند. همچنین، والدین و معلمان میتوانند این کتاب را به عنوان منبعی برای گفتگو درباره احساسات و روابط خانوادگی معرفی کنند. این کتاب برای هر کسی که به دنبال داستانهای دلگرمکننده و آموزنده است، مناسب است.
بدترین روزی که داشتم، امروز بود. وقتی از خواب بیدار شدم، یک عالمه آدامس له شدهی دیشب روی موهای بالای گوش راستم چسبیده بود. با اینکه عاشق آدامس بادکنکی هستم؛ ولی آن لحظه از آدامس متنفر بودم. اعصابم خرد شده بود. میخواستم پیش مامانم بروم؛ ولی با این وضع نمیشد. آدامسی که این همه دوستش داشتم، برایم دردسر شده بود. بدبختانه مثل یک دایرهی سفت بالای گوشم سنگینی میکرد. جلوی آینه با مهارت، زیر موهایم قایمش کردم. آن تکهی سفت اعصاب خردکن کامل زیر موهایم رفت. به خودم گفتم: «خوبی موهای پر اینجا معلوم میشه» بعد تصویر یک جنگل با درختهای کم برگ و یک جنگل با درختان پربرگ شلوغ توی ذهنم آمد. موهای من همان درختهای پر بود...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir