به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







شب آمریکایی - روز به جای شب









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب شب آمریکایی (روز به جای شب) به بررسی فیلم روز به جای شب (1973) می‌پردازد که توسط کارگردان فرانسوی، فرانسوا رولاند تروفو (François Truffaut) ساخته شده است. تروفو، که به عنوان فیلم‌ساز، نظریه‌پرداز و منتقد سینما شناخته می‌شود، یکی از چهره‌های برجسته موج نوی فرانسه به شمار می‌آید. فیلم‌شناسی او به دو دلیل خاص و منحصربه‌فرد است: اول اینکه هر فیلمی که او ساخته، از ابتدا انتخاب خود او بوده است. در حالی که اینگمار برگمان در سال‌های اولیه فعالیتش به عنوان کارگردان، بر اساس قرارداد برای دیگران کار می‌کرد، تروفو به جز چند فیلم، تمامی آثارش را در شرکت فیلمسازی کالسکه تولید کرده است. این شرکت در سال 1957 تأسیس شد، همان سالی که تروفو فیلم کوتاه بچه‌های شرور را ساخت. داستان فیلم روز به جای شب با صحنه‌ای در میدانی در پاریس آغاز می‌شود.

خواندن کتاب شب آمریکایی - روز به جای شب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نقدهای سینمایی و علاقه‌مندان به سینمای موج نوی فرانسه پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب شب آمریکایی - روز به جای شب می خوانیم

«این نمایش زیرکانه در پاگرد هتل ادامه می‌یابد، جایی که کارگردان به مشکلات همکارانش رسیدگی می‌کند. لیلیان می‌گوید فران کَر است و آلفونس توضیح می‌دهد که فران شنوایی‌اش را در توپخانه از دست داده است؛ ارجاعی به تروفو که شنوایی‌اش به همین نحو، هنگام حضور در ارتش، ضعیف شده است. تروفو بعداً توضیح داد که این ویژگی را به فران بخشیده است تا هم ویژگی منحصربه‌فردی به او بدهد و هم در دام کلیشه‌های رایجِ مربوط به کارگردان‌ها نیفتد. در واقع تروفو سمعک را به ریش یا سبیل یا سبک پوشش متمایزش ترجیح داد؛ به علاوه، این ویژگی متمایز، شخصیت کارگردان را به خود تروفو پیوند می‌زند.

آلفونس خدمتکار زن را دید می‌زند و این کار موجب حسادت لیلیان می‌شود. لیلیان می‌گوید حسادت بی‌معنی است مگر اینکه آدم تا ته ماجرا برود و طرف را بکشد. این اتفاق ما را به یاد فیلمی از تروفو به نام پوست لطیف190 (1964) می‌اندازد که در آن زن از شوهر خطاکارش انتقام می‌گیرد، اتفاقی که مثل پیرنگ «پاملا» مبتنی بر داستانی واقعی است.

سپس زوج جوان تختخواب‌هایشان را کنار هم می‌گذارند، گفت‌وگوی جالبی بین آن‌ها درمی‌گیرد که طی آن می‌فهمیم به نظر آلفونس، و شاید بتوان گفت به نظر خود تروفو، صحبت از رستوران رفتن در شهری که سی‌وهفت سینما دارد، ممکن نیست. اما در واقع بسیار راحت می‌توان در نیس راجع به سی‌وهفت رستوران صحبت کرد و از صرف غذا در آن‌ها لذت برد. البته شکی نیست که سینماهای بسیار کمتری وجود دارند که بتوان در آن‌ها فیلم دید و لذت برد.

تروفو در فیلمبرداری این صحنه از رویکرد ساده و متداول خود استفاده می‌کند. هیچ تغییر زاویهٔ محسوسی در کار نیست؛ تنها تعدادی بُرش به نماهای نزدیک‌تر یا بازتر یان دده را قادر می‌سازد که تکه‌های مربوط به برداشت‌های مختلفی را کنار هم بچیند که خود او و تروفو احساس می‌کردند بازی‌هایشان بهتر بوده یا بر دینامیسم فیلم تأثیرگذارترند.

صحنهٔ اتاق خواب چنین پایان می‌یابد که آلفونس پس از قبول درخواست لیلیان برای صرف شام در بیرون از هتل، گلی خیالی را در دست می‌گیرد و به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. لیلیان جواب نمی‌دهد و تصویر به تدریج تاریک می‌شود. تروفو همیشه علاقه داشت از جلوه‌های ویژه برای تأکید بر لحظات خاص استفاده کند، مخصوصاً وقتی پای احساسی لطیف در کار بود. این پژواکی از دوران فیلم صامت است؛ در واقع لیلیان گیش باید بارها صورتش را به همان حالت نگه می‌داشت تا مسئول فیلمبرداری تصویر را به‌تدریج تاریک کند. تاریک شدن تدریجی تصویر بر صورت لیلیان با موسیقیِ کوتاه و کمابیش غمناک و اضطراب‌آوری همراه می‌شود.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه