نمایشنامه داستان زمستان

لئونتس با خوشحالی مشغول پذیرایی از پولیکسینس، پادشاه بوهیمیا و دوست دوران کودکی‌اش است. اما وقتی که هرچه تلاش می‌کند نتوانسته مهمانش را متقاعد کند که تمام زمستان را در کنار او بماند، از همسرش می‌خواهد که با اصرار نظر او را جلب کند. زمانی که ملکه به راحتی موفق به جلب موافقت مهمان می‌شود، شک و تردید در دل لئونتس شکل می‌گیرد و به این فکر می‌افتد که ممکن است رابطه‌ای بین این دو وجود داشته باشد. این احساس شک به زودی به یک دغدغه فکری دائمی برای او تبدیل می‌شود، تا جایی که به یکی از مشاوران وفادارش، کامیلو، دستور می‌دهد که پولیکسینس را مسموم کند. اما کامیلو که به بی‌گناهی پولیکسینس ایمان دارد، او را از خطر آگاه کرده و مقدمات فرار شبانه‌اش را فراهم می‌کند و خود نیز همراه او از دربار سیسیل می‌گریزد.

درباره کتاب نمایشنامه داستان زمستان

ماخذ اصلی این نمایشنامه، داستان عاشقانه و روستایی پیروزی زمان اثر رابرت گرین (1588، چاپ دوم 1607) است که نویسنده‌اش هم‌عصر شکسپیر بوده است. با این حال، تغییرات زیادی در داستان او صورت گرفته است. از جمله این تغییرات می‌توان به زنده نگه داشتن ملکه مظلوم، حذف یک خواسته نامناسب از سوی شاه و عدم خودکشی شاه در پایان داستان اشاره کرد. زنده شدن مجسمه ملکه ممکن است از افسانه‌های پیگمالیون یا آلستیس در یونان باستان الهام گرفته شده باشد.

خواندن کتاب نمایشنامه داستان زمستان را به چه کسانی توصیه می کنیم

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک، داستان‌های عاشقانه و تحلیل‌های اجتماعی توصیه می‌شود.